سخن روز مطبوعات صبح کشور؛
نقرهداغ کردن خودروسازان ایرانی توسط فرانسویها/ «مجلس دهم» فصل رقابت اصلاحطلبان و اعتدالگرايان
11 بهمن 1394 ساعت 12:42
فرانسه پس از نقرهداغ کردن فراموشنشدنی خودروسازان ایرانی، بار دیگر مهربان شده و دست خودروساز خود را مجدداً روی بازار خودروی ایران قرار داده است. اینبار سخن از آغاز سرمایهگذاری مشترک و انتقال تکنولوژی ساخت خودروهای جدید به ایران است. برای روشن شدن آینده این سرمایهگذاری مشترک و انتقال تکنولوژی لازم میدانم تا امکان هر یک را به طور جداگانه مورد بررسی قرار دهم.
به گزارش پاپایا به نقل ازمشرق -روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*************
روزنامه کیهان:
برنامه احتمالی آمریکا برای تحریمهای جدید
در دوران پسابرجام، عدهای تلاش دارند این الگو را الگویی موفق و موجه معرفی نموده و آن را سنگ بنایی برای حلوفصل دیگر مسائل کشور و بینالملل معرفی نمایند. این افراد بدون اشاره به هزینههای سنگینی که برای نیل به برجام دادهشده و نیز بدون اینکه اشاره نمایند که دستاوردهای برجام میتوانست بیشتر و بهتر از چیزی باشد که اکنون به دست آمده و بدون اشاره به آنچه در این میان از دست دادهایم، تنها بخش آوردههای برجام را ذکر میکنند. البته ممکن است گفته شود که اشکالی به این امر نیست و هر طرفی اغلب، به دستاوردهای خود اشاره میکند. نکتهای که در این میان باید موردتوجه قرار گیرد این است که چرا در آستانه انتخابات در خصوص برجام اینگونه سخن گفته میشود.
پروژه نفوذ که موردتوجه تمام بخشهای کشور قرار دارد، بسیار دقیق طراحی شده و همین امر میطلبد که نیروهای خودی نیز توجه ویژهای به آن داشته باشند. معمولاً برای مقابله با بحران، بدترین وضعیت در نظر گرفته شده و متناسب با آن تدابیری اتخاذ میگردد و در مرحله بعد اگر تهدید کمتر از آنچه ارزیابی گردید واقع شد، غافلگیری صورت نخواهد پذیرفت. اگر بخواهیم خود را برای مقابله با تهدید جدید دشمن آماده کنیم باید توجه داشته باشیم طرف آمریکایی در این مرحله اقداماتی را انجام داده است و طرفهای غربی نیز فعلاً تلاش دارند که بخش مثبت برجام را بیشتر موردتوجه قرار دهند. توجهی که بیش از آنکه به نفع طرف ایرانی باشد، به نفع شرکتهای غربی است که با مشکلات اقتصادی درگیر هستند. این امر با تبلیغات گسترده در داخل کشور مواجه شده که برجام توانست تحریمها را بشکند و اشارهای نمیشود که این تحریمها کاملاً برطرف نشده و تنها مقداری تعدیل شده و همزمان با این تعدیل، تحرکاتی برای وضع تحریمهای جدید، متناسب با موضوعات غیرهستهای از قبیل حقوق بشر و موشکی در حال انجام است؛ اما سؤال این است که طرف غربی چه زمانی از تحریمهای جدید رونمایی خواهد کرد؟
برای پاسخ به این مسئله باید متغیرهای مختلفی را مدنظر قرار داد. لیکن یکی از این متغیرها، استفاده از این ابزار برای تغییر نتایج انتخابات اسفندماه در ایران میتواند باشد. نباید فراموش کرد که برخی از دولتمردان مشابه اقدامی که در گذشته انجام داده بودند، در این دوره نیز به صراحت اعلام کردند که نتایج عملکرد طرف غربی، میتواند باعث روی کار آمدن یا دور شدن طرفداران ایشان از مناصبی باشد که توسط مردم برگزیده میشود. طرف غربی دریافته که در صورت روی کار آمدن عناصری چون برخی نمایندگان مجلس ششم، بسیاری از راهبردهای خود را میتواند عملیاتی نماید بدون آنکه هزینهای برای این کار متحمل گردد. اگر به واسطه مقاومتی که در موضوع هستهای در کشورمان انجام شد، توانستیم همین میزان از دستاوردها را در موضوع برجام داشته باشیم، در صورت روی کارآمدن مجلسی شبیه مجلس ششم، نه تنها دستاوردی نخواهیم داشت بلکه همانند آن نماینده مجلس ششم، باید بابت تلاش برای پیشرفت و کسب استقلال، از طرف غربی، عذرخواهی نیز بنماییم.
با این مقدمه بدیهی است که طرف غربی تلاش دارد که شرایطی فراهم شود که نمایندگانی با رویکرد غربگرایانه و مخالف با شعارهای اساسی جمهوری اسلامی بر سرکار آیند. افرادی که آمریکا را نه دشمن شماره یک ملت و شیطان بزرگ، بلکه کشوری که با ما دارای برخی اختلافات است و میتوان با گفتوگو آن اختلافات را برطرف کرد، بدانند، چگونه خواهند توانست مسیر پیشرفت را برای کشور ایجاد نمایند؟ افرادی که آمریکا را ابرقدرتی میدانند که در زمان جنگ با یک بمب، تمام زیرساختهای کشورمان را نابود میکند، چگونه خواهند توانست از مقاومت سخن بگویند؟ افرادی که با دشمن آنقدر ندار میشوند که همدیگر را با اسم کوچک خطاب میکنند، میتوانند دست چدنی آمریکا را ببینند؟
به نظر میرسد طرف غربی تمایل دارد گفتمان داخل کشور را گفتمان جنگطلب و آرامشطلب معرفی کند و برخی افراد انقلابی را با انگهایی چون افراطی و خشونتطلب و... از صحنه به دور کرده و همزمان افراد موردنظر خود را با عملیات روانی به عنوان افراد دارای تفکرات نوین و معتدل، منطقگرا و... به عنوان افراد مناسب برای تصدی مسئولیت نمایندگی مردم معرفی نماید. در صورتی که این افراد بر سر کار آیند، با توجه به روحیه منفعلانه و ذلیلانهای که مشابه آن را در برخی نمایندگان مجلس ششم مشاهده کردیم، بعد از انتخابات، شاهد موج جدیدی از تحریمها خواهیم بود. تحریمهایی که به بهانههای جدید از قبیل دانش دفاعی و موشکی کشورمان و یا موضوع حقوق بشر و حمایت از مقاومت در منطقه، از سوی طرف غربی وضع خواهد شد و این نمایندگان منفعل، الگوی برجام را برای آن پیشنهاد خواهند داد. الگویی که معنای آن دست کشیدن از حرکت و پیشرفت خواهد بود. هنوز خاطره طرح سه فوریتی مجلس ششم در خصوص موضوع هستهای کشورمان فراموش نشده و همین مدل میتواند برای موضوع موشکی و دفاعی کشور نیز تکرار شود.
همچنین اگر مجلسی که تشکیل میشود، موردنظر و انتخاب غرب نباشد، بازهم شاهد تحریم خواهیم بود. تحریمهایی به بهانه انتخاب افرادی که دارای روحیه انقلابی و متهم به جنگطلبی هستند وضع خواهد شد و آمریکا تلاش میکند این پیام را به ملت ایران برساند که عدم انتخاب افراد موردنظر او، باعث بروز این تحریمها شده است و این پیام را القا نماید که ایرانیان اگر میخواهند از تحریمها دور شوند، باید در انتخابات ریاست جمهوری بعدی ایران، فردی را برگزینند که الگوی برجام را معرفی نموده است.
با این وصف نگارنده اعتقاد دارد در هر صورت، طرف آمریکایی و غربی بعد از انتخابات اسفندماه از تحریمهای جدید خود، رونمایی خواهد کرد و تنها یک تفاوت وجود دارد. اگر مجلسی که توسط مردم انتخاب شده است یک مجلس انقلابی و در تراز نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد، پاسخ آن به طرف آمریکایی، پاسخی در تراز و سطح مناسب مقابلهای است که میتواند طرف مقابل را به عقبنشینی و امتیاز دادن وادار کند. مشابه وضعیتی که برای تفنگداران آمریکایی در خلیجفارس رخ داد و ضمن افزایش اقتدار کشورمان، طرف آمریکایی را به ذلت کشاند؛ اما اگر مجلسی که روی کار میآید مجلس مشابه مجلس ششم باشد، نه تنها در قبال واگذاری امتیازات به طرف غربی، امتیازی دریافت و حتی درخواست نخواهد شد، بلکه این ملت است که مورد توهین و تهمت قرار میگیرد که چرا در مسیری گام برداشته است که باعث ناراحتی آمریکا و اذناب او شده است. برخی افراد حاضرند با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیعت نکنند لیکن شبانه با بوسه بر کف پای امثال حجاج ابن یوسف ثقفی جنایتکار، به چند صباح زندگی ذلیلانه، دلخوش دارند. برخی نمایندگان مجلس ششم، اکنون در کاسهلیسی استعمار و آمریکا و انگلیس خبیث، دست گذشتگان را از پشت بستهاند و نیاز به آوردن مثال از صدر اسلام را برطرف ساختهاند. نسل جوان امروز که به لطف الهی بصیر و آگاه است لیکن اگر این بصیرت و آگاهی نیز وجود نداشت و اطلاعی از تاریخ صدر اسلام در اختیار وی نبود، با مشاهده عناصر ذلیلی که در دامن غرب پناهنده شدهاند، میتوانست تفاوت این دو مسیر را آشکارا دریابد.
به نظر میرسد تنها عاملی که میتواند تحریمهای جدید را منتفی سازد و غرب را از این امر پشیمان نماید، حضور حماسی و پرشور مردم در صحنه انتخابات و انتخاب یک مجلس انقلابی و در تراز جمهوری اسلامی است. حضور حداکثری این پیام را دارد که مردم، فارغ از هر عقیده و مرام، از جمهوری اسلامی حمایت میکنند و در مواقع ضروری در صحنه حضور دارند و انتخاب مجلس در تراز جمهوری اسلامی ایران که از منافع جمهوری اسلامی ایران در هر صحنهای دفاع خواهد کرد. این تنها راه مقابله با راهکار و رویکرد خبیثانه دشمن بدعهد است.
روزنامه وطن امروز:
وقتی پژو مهربان میشود!
سفر سیاسی - اقتصادی رئیسجمهور روحانی به فرانسه با استقبال فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه بر لبه فرش قرمز - و نه جلوتر! – در کاخ الیزه به پایان رسید و بخش قابل توجهی از دلار پسانداز شده ناخواسته جمهوری اسلامی ایران در پی روزهای تحریم نیز در مسیر هزینه شدن قرار گرفت.
در پی سفر رئیسجمهور ایران به فرانسه طی قراردادی بین ایران و شرکت «پژو - سیتروئن» مبلغ 400 میلیون یورو برای خرید مدلهای 208، 2008 و 301 این شرکت، تحت عنوان سرمایهگذاری مشترک از سوی ایران هزینه خواهد شد تا فرانسه همکاری مشترک خود را در حوزه خودروسازی با ایران مجدداً از سر بگیرد.
همانطور که میدانیم پیش از اوج گرفتن تحریمها نیز جمهوری اسلامی ایران با شرکتهای خودروساز فرانسوی از جمله پژو روابط اقتصادی مفصلی داشت اما در پی وضع تحریمها این روابط به طور یکطرفه کمرنگ شد.
در دوران وضع تحریمهای هستهای بود که نوع 206 از محصولات شرکت پژو از حدود 15 میلیون تومان تا حدود 50 میلیون تومان افزایش قیمت پیدا کرد. در اثر چنین افزایش لجامگسیختهای در همان دوران، تنها خرید چند قطعه اصلی موتوری همین خودرو برای مشتری، همان مبلغ 15 میلیون تومان تمام میشد. به عبارت روشنتر، با توجه به فروش گسترده این خودرو در بازار ایران و نیاز اجتنابناپذیر به برخی لوازم یدکی و خدمات فنی و پس از فروش آن، اگرچه در ظاهر شرکت پژو مبلغ بالاسری خود به ازای فروش هر دستگاه خودروی صفر کیلومتر را تا حدی از دست میداد اما بیش از آن مقدار را به دلیل فروش با واسطه و گرانتر برخی لوازم یدکی از همان خودرو کسب میکرد. در همین دوران بود که ایرانخودرو محصول جدید خود یعنی رانا را به بازار عرضه کرد و من مایلم که این خودرو را «خودروی تحریم» بنامم. خودرویی که 70 درصد از درون و بیرون آن کپیبرداری نعل به نعل از خودروی 206 صندوقدار بود و به اعتبار تغییر در اسم و اندک تغییر در شکل ظاهری آن، این امکان را به ایرانخودرو داد تا آن را از تحت لیسانس پژو خارج کند و با دستی باز در استفاده از قطعات متفرقه و با کیفیتی نازلتر آن را به دست مشتری برساند.
اکنون فرانسه پس از نقرهداغ کردن فراموشنشدنی خودروسازان ایرانی، بار دیگر مهربان شده و دست خودروساز خود را مجدداً روی بازار خودروی ایران قرار داده است. اینبار سخن از آغاز سرمایهگذاری مشترک و انتقال تکنولوژی ساخت خودروهای جدید به ایران است. برای روشن شدن آینده این سرمایهگذاری مشترک و انتقال تکنولوژی لازم میدانم تا امکان هر یک را به طور جداگانه مورد بررسی قرار دهم.
فرانسه امروز در حالی مدعی آغاز سرمایهگذاری مشترک با ایران است که در پی بحران اقتصادی یونان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی ناچار شده است- برای جلوگیری از فروپاشی یورو- وامهای ناخواسته زیادی را به برخی کشورهای بحران زده عضو پول مشترک یورو پرداخت کند. این هزینهها غیر از مشکلات عدیده اقتصادی داخل خود این کشور است و لذا با بررسی هزینههای بسیار سنگینی که این کشور طی چند سال اخیر متحمل شده است، میتوان به روشنی دریافت در این کشور پول معطل ماندهای وجود ندارد تا تحت عنوان سرمایهگذاری مشترک به ایران سرازیر شود. ضمن اینکه به تایید بنگاههای بزرگ اقتصادی ایران پس از حضور هیاتهای اقتصادی فرانسوی در ماههای گذشته، آن هیاتها در مراجعه خود به ایران تنها در جستوجوی درآمدهای دلاری بیدردسر بوده و با تکیه بر ارزهای بلوکه شده ایران تنها به دنبال بازاری برای محصولات خود بودهاند و بنایی بر سرمایهگذاری مشترک نداشتهاند، چرا که براساس آمارها و شواهد اقتصادی اکنون سرمایه قابل اعتنایی برای تخصیص به اقتصاد ایران در فرانسه وجود ندارد.
اما از حیث انتقال تکنولوژی توجه به سطح تکنولوژی و استانداردی که قرار است تحت عنوان فروش این خودروها به ایران وارد شود نیز بسیار حایز اهمیت است. باید بدانیم امروز بازار خودروی جهان از موج چهارم فناوری و استانداردهای تکنولوژیکی بهره میبرد و خودروهای پرفروش و مدرن دنیا با بهرهگیری از ویژگیهای موج چهارم فناوری صنعتی در دنیا تولید میشوند. خودروسازی در ایران اما همچنان وامدار موج دوم فناوری است و یکی از مهمترین علل بالا بودن هزینه تولید - و به زبان ساده گران تمام شدن تولید خودرو- در ایران نیز همین مساله است.
تولید خودرو با بهرهگیری از موج دوم حدود 30 الی 35 درصد گرانتر از تولید آن با بهرهگیری از موج چهارم تمام میشود و لذا بازار خودروی ایران برای بهدست آوردن امکان رقابت با خودروسازان جهانی ناچار به خیز برداشتن به سطح چهارم فناوری ساخت خودرو و بومیسازی آن است. این درحالی است که خودروهایی که طی تفاهمنامه اخیر قرار است در ایران تولید شوند، در بهترین حالت محصول موج سوم فناوری هستند و انتقال خط تولید آنها به ایران تنها عقبماندگی صنعت خودرو را در ایران نهادینهتر میکند.
باید باور کنیم که هیچ کشور توسعه یافتهای، با باز پس گرفتن دلارهایی که برای خرید نفت به ما پرداخت کرده است، مزیت توسعهیافتگی خود را که همانا توان تکنولوژیکی و فناوری است در اختیار ما قرار نخواهد داد. اگر این رویا قابل تحقق بود اکنون عربستان سعودی با تکیه بر دلارهای نفتیاش در کنار 5 کشور صنعتی جهان قرار داشت!
فروش نفت و دریافت عکس یادگاری «رئیسجمهور مرده» هیچ کشور در حال توسعهای را توسعه نداده است، زیرا باور و اعتقاد آن «رئیسجمهور مرده» همواره غیر از این بوده است! تقریباً تمام مردم آمریکا معنی «رئیسجمهور مرده» را میدانند، زیرا برخی آنها این اصطلاح را برای دلار استفاده میکنند!
روی هر یک از انواع دلار تصویر یکی از بزرگان تاریخ امپریالیستی آمریکا نقش بسته است اگرچه برخی از آنها هیچگاه رئیسجمهور آمریکا نبودهاند اما آنچنان خدمتی به تاریخ امپریالیستی این کشور کردهاند که اعتبارشان از رئیسجمهور نیز پیشی میگیرد. همچون «بنجامین فرانکلین» که تصویر او روی معروفترین دلار و پرتیراژترین اسکناس کل جهان یعنی اسکناس 100 دلاری نقش بسته است.
بنجامین فرانکلین پدر بنیانگذاران آمریکا و برجستهترین سیاستمداران کشور نوپای آمریکا بود. او تنها هماورد «جورج واشنگتن» در انتخابات اولین دوره ریاستجمهوری آمریکا میتوانست باشد که به دلیل کهولت سن و رفاقتی که با جورج واشنگتن داشت وارد عرصه رقابت با او نشد. جورج واشنگتن همان تصویر معروف اسکناس یک دلاری است. اما در میان رؤسایجمهور صاحبنامی که تصویرشان روی انواع دلارها نقش بسته است، تصویر الکساندر همیلتون روی اسکناس 10 دلاری، سوالبرانگیزترین چهره است. او تنها وزیر خزانهداری آمریکا در زمانهای دور بوده است. باید برایتان روشن کنم که معمار نظام اقتصادی ثروتمند فعلی آمریکا همین جناب «الکساندر همیلتون» است. او در سن 33 سالگی به عنوان وزیر خزانهداری آمریکا طی گزارشی توانست نمایندگان کنگره آمریکا را متقاعد کند که برای رشد صنایع نوزاد آمریکایی باید آنها را مورد حمایت دولتی قرار دهند. او به این حد هم بسنده نکرده و خواهان حمایت همهجانبه ملی برای رشد صنایع داخلی کشورش بر پایه توان بومی داخل خود کشور آمریکا شد و توانست با طراحی سیاست راهبردی مناسب توسعه صنعتی در آمریکا، این کشور را در مسیر درست توسعه قرار دهد.
لذا با اطمینان میتوان گفت او معمار اولیه نظام اقتصادی ثروتمند فعلی ایالات متحده است. اما امروز اگر تفکر همیلتونی ـ که روزی موجب رشد صنایع آمریکا شدـ در میان سیاستگذاران کشورهای در حال توسعه وجود داشته باشد، احتمالاً این سیاستگذاران به سرعت تکفیر شده و به جهل و دلواپسی بیهوده متهم خواهند شد! این است هنر گمراهسازی کشورهای در حال توسعه بر مبنای تولید ادبیاتی که تحت عنوان «علم و یافتههای دانشمندان» آنان را به ورطه تباهی کشانده و در سطح توسعه نیافتگی تثبیت میکند!
در ایران اما گاهی رگههایی از انگیزه بومیسازی و حمایت صنایع داخلی دیده میشود. آنجایی که خرید خودروی بیکیفیت داخلی به جامعه تحمیل میشود، در واقع طبع «همیلتونی» مدیران است که غلیان کرده است ولی آنجایی که با تفاهمی غیراصولی با شرکت خودروساز بدعهد، موجبات وابستگی مجدد چندین ساله فراهم میشود و بستری برای انتقال تکنولوژی از رده خارج خودروسازان اروپایی در قالب قراردادهای مونتاژ مهیا میشود، نمیدانم چرا آن طبع همیلتونی، به طبع «فرانکلینی» بدل میشود!
توسعه صنعت خودرو بر پایه مونتاژ خودروهای درجه دوم غولهای خودروساز جهان، سیاست غلطی است که پیش از این نیز بهینه نبودن و بینتیجه ماندن آن بارها ثابت شده است. این مساله به روشنی گواه آن است که صنعت ایران هنوز دارای سند راهبردی توسعه نیست.
فقدان استراتژی توسعه صنعتی در ایران زمانی رخ مینماید که همچون واقعه پاریس شاهد انعقاد قراردادهایی میشویم که اصولاً بیش از آنکه از استراتژی راهبردی توسعه صنعتی کشور تبعیت کنند، از هیجان ناشی از نسیم دلارهای بلوکه شده حکایت دارند. این عملکرد ذهنها را به یاد آن شترمرغ معروف میاندازد که هرگاه از او انتظار پرواز دارند میگوید من شتر هستم و هرگاه از او انتظار حمل بار دارند، مدعی پرواز میشود.
روزنامه اعتماد:
چگونه ميتوان بر دولتمردان نظارت كرد؟
خطيب محترم نماز جمعه امروز (٩/١١/٩٤) در خطبه اول از مردم خواست كه بر دولت نظارت كنند و مراقب باشند كه اشتباهي مرتكب نشوند. (نقل به مضمون) اين امر، البته از اصول اساسي رابطه دولت و ملت است و رييس دولت هم به دفعات اين حق مسلم مردم را يادآوري كرده است. البته همه دولتهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي چنين تذكراتي داشتهاند. خارج از اينكه دولت به قوه مجريه اطلاق ميشود، در مفهوم كلي و خصوصا تعريفي كه در ذهن عموم مردم هست، دولت يعني حاكميت كه شامل سه قوه و بعضي نهادها و ارگانها و حتي شهرداريها ميشود.
وقتي امام جمعه موقت تهران چنين پند بديهي را خطاب به مردم عرضه كرد، پيش خود گفتم راه عملي شدن نظارت عموم مردم بر دولت (به طور عام) و گوشزد كردن اشتباهات وجوه گوناگون قواي اجرايي مقننه و قضاييه، از چه طريق است و چگونه ميتوان اين ايده اساسي و درست را پيش برد؟ به نظر ميرسد اجرايي شدن خواست عمومي كه نظارت و يادآوري است جز راهي كه عقلا و قانونا ميتوان پيمود و آن قدرتمند شدن احزاب، آزاد بودن و مورد حمايت قرار گرفتن رسانهها به خصوص مطبوعات و نيز گسترش و افزايش انجياوها يا تشكلهاي تخصصي مردمنهاد است، راه عملياتي ديگري وجود ندارد. پس بايد و حتما هم بايد به اين سه پديده ارزشمند توجه ويژه بشود وگرنه، دولت راه خود را ميرود و مردم هم چارهاي ندارند جز اينكه نظارهگر رخدادهاي فراوان و تصميمات عديده قواي سهگانه باشند و ديگر هيچ.
١- حرف اضافي است اگر بخواهم در اهميت و ارزش حزب و تحزب بنويسم، اما يادآوري اينكه مهمترين وسيله جامعه نظارت عمومي كه همان امر به معروف و نهي از منكر است، در سطح كلان، حزب است. حزب براي بازي سياسي نيست، براي تفريح سياسي هم نيست، براي رقابت سياسي و رسيدن به مواضع قدرت است. هم رقابت سياسي و هم تلاش براي كسب قدرت، كه نمود ارزشي آن خدمتگزاري است، ايجاب ميكند كه اعضاي ريز و درشت آن با دقت تمام، رقيب را رصد كنند. در كشورهاي پيشرفته، احزاب قدرتمند و توانا و پرهوادار يا در حاكميت هستند يا در سايه. همين كه حزبي ميرود و حزبي ميآيد، كافي است كه به كشور و مردم خود برسند.
دراين رفت و آمدهاي قدرتمدارانه،نظارت و مراقبت، اصل لاينفك حزب داري و تشكلگرداني است. درايران نيز كه مردمي مصمم، سياسي و علاقهمند به فعاليتهاي اجتماعي دارد، احزاب ميتوانند كار خيرخواهانه نظارت بر كليه دولتمردان را عدهدار باشند. ازاين رو، وظيفه حاكميت است كه با احزاب رفتار دوستانه داشته باشد و در تقويت احزاب و تشويق مردم به عضويت آن تلاش موثر و تعيينكننده داشته باشد.
٢- آزادي مطبوعات و ساير رسانهها براي رصد كردن فعاليتهاي قواي مملكتي بهترين شيوه نظارت عموم مردم بر عملكرد دولتمردان است.
رسانههاي آزاد نبايد براي دستگاهها ترس ايجاد كنند. روزنامهنگاران، خبرنگاران، هنرمندان عرصه مطبوعات و ساير كساني كه رسانهها را اداره ميكنند افراد دلسوز، فهميده و آشنا به مسائل مملكتداري هستند لذا ميتوانند به راحتي و با صداقت تمام حرفها و نظرات گوناگون مردم را در هر رده و در هر طبقه اجتماعي كه هستند منعكس كنند و اولياي امور را در راه راست نگه دارند. اگر مقامات مملكتي و افرادي چون امام جمعه موقت تهران كه خود روزي روزگاري مديركل دادگستري پايتخت كشور بوده علاقهمند باشند كه مردم نظارت خود را بر دولتمردان افزايش دهند و اشتباهات پيش آمده در اركان متعدد شناسايي و با تذكر و انذار، براي اصلاح آن اقدام كنند. مگر نه اين است كه كارشناسان و متخصصان شاغل در دولت، از طريق مطبوعات و رسانههاي مجازي، اشكالات مقامات تصميمگير را گوشزد نميكنند؟ مگر رسانههاي آزاد پلي بين دولت و ملت نيستند؟ چرا عدهاي از مقامات مسوول اعتقادي به اهميت و ارزش اين وسايل آگاهيبخشي ندارند؟ اگر اين رويه اصلاح شود و همگان بتوانند از طريق رسانهها حرف خود را بزنند كجرويها از جمله رخدادهاي غمانگيزي چون اختلاسها تكرار نميشود.
٣- درباره گروههاي تخصصي مردمي كه تشكلهاي مردمنهاد ناميده ميشود، حرف و سخن بسيار است و نوشتن در اهميت و ارزش انجياوها خود يادداشت يا مقالهاي جداگانه ميطلبد. همين قدر بايد ذهنهاي خوانندگان رابه دوران اصلاحات متوجه كنم كه تشكلهاي مردمنهاد در زمينههاي گوناگون به وجود آمدند و توانستند خدمات ارزندهاي داشته باشند. افسوس كه دولت مدعي عدالت و مهر، نه تنها حرمت خدمات جواناني كه گرد هم آمده بودند تا خدمتي ارايه كنند را نگه نداشت، بلكه به شيوههاي نامهربانانه،محدوديتهاي زيادي براي آنان پيش آورد. جاي همه آنان خالي است و اميد ميرود دولت يازدهم با پشتوانه مجلسي كه انشاءالله با عضويت اصلاحطلبان و اعتدالگرايان تشكيل ميشود، به بازآفريني نقش انجياوها و ترغيب مردم به عضويت در آنها اقدام كند.
روزنامه آرمان امروز:
آينده انقلاب در گرو ساختن حال
انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 يك حركت عظيم سياسي تاريخي در بستر مديريت راستين ايرانيان مسلماني است كه از يك سو سر در آستان حقيقتجويي و عدالتطلبي فرهنگ و تبار ايراني نهادند و از سوي ديگر باز تعريف اعتقادي اين حقيتجويي و عدالتطلبي را در بستر آزادگي خويش با قبول آيين حضرت محمد(ص) فعليت عملياتي بخشيدند. انقلاب اسلامي محصول فرهنگ انسان پرداخته و جمعيت پذيرفته ايرانياني است كه اين را به عنوان بخش خداپرورده حيات آدمي و انسان پذيرفته آن در قالب فرهنگ خود بر رفتارها و كنشهاي خويش مسلط نمودند.
در واقع رفتار و كنش فرهنگي بود كه موجب وقوع انقلاب با پسوند اسلامي شد. رهبري فرهمند و عاليمقامی چون امام خميني(ره) به عنوان پيشوا و امام و مرجع ديني مطرح و جغرافياي انقلاب اسلامي در حسينيهها و مساجد تعریف شد. لذا از اين منظر انقلاب اسلامي ايران، انقلابی فرهنگي بود و آمد تا به پاسداشت اصول و ارزشهاي فرهنگي در باز تعريف آرمانهاي انتزاعي دين در حيات اجتماعي بپردازد و در منظراين آزادگي و آزادي انديشه، اعتقاد و انديشه آزاد بستري تكاملگرا براي انسان فرهيخته در يك جامعه فرهنگي دين مدار حاصل نمايد. اگر اين معاني را بپذيريم بايد اذعان داشت انقلاب اسلامي برآن است كه زمينهپرور اصالت دين در يك بستر فرهنگي جهت رسيدن اهداف ملتي شود كه سعادت خود را در عمل به اصول و ارزشهاي ديني يافتند.
نكته پيشران بعدي در ساخت آينده، عمل به اصول و ارزشهاي تعريف شده فرهنگي از آرمانهاي انتزاعي دين در قالب وحي الهي در چارچوب قانون و شريعت اسلامي است كه در كالبد قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تجلي يافته است. اگر همه اصول قانون اساسي و تمام مواد آن به ويژه از سوي رهبران، پیشگامان انقلاب اسلامي، مدعيان اصول و ارزشهاي ديني و برافراشتن پرچم اين اصول و ارزشهاي ديني در نظام جمهوري اسلامي عملياتي شود، آينده منطبق با هدفگذاري انقلاب اسلامي در حوزه انفجار نور در ايران اسلامي خواهد بود.
لذا يكي از پيشرانهاي موثر در ساخت آينده، قبول دين به عنوان وحي الهي استيلا يافته بر فرهنگ ملي ملت ايران، پاسداشت جايگاه ملت در قالب جمهوريت نظام و پاسداري از اصول و ارزشهاي ديني به عنوان مضروب اين ضرب پاك و شايسته است. لذا انقلاب اسلامي بايد براي ساختن و پرداختن آينده خود در يك مسير مطلوب، جمهوريت و اسلاميت را به عنوان دو پايه مشهوريت نظام اسلامي پذيرا باشد و آراي مردم، خواست منطبق بر آن آرا و حمايت مردم را پايه اصلي مشروعيت خويش و اجراي قوانين اسلامي در حوزه حيات مدني و سياسي مردم را اولويت بداند. در اين زمينه ميتوان سناريوهاي متفاوتي را فرض کرد و از زواياي گوناگون سناريويهاي ممكن، محتمل و مطلوب آينده انقلاب اسلامي را ترسیم کرد. اما آنچه كه مسجل است آينده انقلاب اسلامي به هم آن اندازه كه در گرو آيندهنگاري و نگارش سند چشمانداز است، در گرو مديريت زمان حال براي رسيدن به آن آينده مطلوب است و نيازمند (گذشتهنگري در حوزه ادبيات آينده پژوهي) است.
يعني آنچه كه بايد به ترسيم آينده مطلوب موعود خود در فراسوي زمان همتگذاريم و سپس از آن آينده به حال بازگرديم و از آن آينده مطلوب موعود به حال به عنوان گذشته نگاه كنيم؛ يعني به گونهاي اين حال را مديريت نماييم كه بتوانیم تمام توان خود را متوجه رسيدن به ويژگيهاي آن آينده مطلوب موعود نماييم. در اينجا بايد پيشرانهاي اقتصادي، فرهنگي، زيست محيطي، اجتماعي، فناوري و ارزشي خود را شناسايي كرده و براساس شناسايي پيشرانها روندهايي را برنامهريزي كنيم كه بتوانیم در قالب آنها بيشترين مشاركت ملي در ساخت آينده مطلوب را فراهم كنيم. آينده مطلوب و موعود ما، آيندهاي است كه يك تمدن مبتني بر صلح و سلام را به جهان معرفي ميكند.
تمدني كه مصلح واقعي بشري طلايهدار آن خواهد بود و ما زمينهساز آن هستيم. آيا ميتوان اين آينده مطلوب و موعود را بدون حركت و انتظار مصلحانه براي رسيدن به آن آينده و مديريت اين انتظار را براي رسيدن آن موعود فراهم كرد؟ به نظر ميرسد اگر ما امروز نتوانيم جلوي بسياري از فسادها و انحرافهاي موجود فردي، گروهي و جناحي را در ساختار سياسي بگيريم آن آينده مطلوب موعود به يك آينده نامطلوب تبديل خواهد شد. آنچه كه مهم است ترسيم تصويري متكي بر آيندهنمايي مطلوب از وضعيت موعودي است كه اصول و ارزشهاي ملي و مذهبي ما همواره بر آن تاكيد كردهاند. از آن مهمتر تصويرسازي مطلوب تمهيداتي است كه بتواند در حال به عنوان گذشته آن آينده موعود به بسيج دقيق توانمنديها براي رسيدن به آن آينده نايل آيد.
روزنامه خراسان:
مخاطرات اساسی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 با درایت و رهبری مردی از تبار پیامبر اعظم (ص) و وحدت کلمه و مجاهدت مردم شریف ایران پیروزی قابل توجه و بزرگ قرن حاضر را رقم زد و اکنون بعد از سپری شدن بیش از سه دهه از این اتفاق امروز نظام اسلامی علیرغم تمامی محدودیت ها و کار شکنی ها به موفقیت های زاید الوصفی در عرصه های مختلف علمی ، سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی و ... نائل گردیده است .
بهای سنگینی که ملت شریف ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی با ایثار خون هزاران شهید پرداخته اند کافی است تا اهمیت و تکلیف حفظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند مادی و معنوی آن بسیار مهم تر و سنگین تر از به ثمر نشاندن آن باشد. بی شک در یوم الحساب افرادی که احیاناً در مناصب کلیدی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار داشته و در این زمینه با برخی رفتارها و تصمیمات خود نسبت به این امر مهم اهتمام لازم را نورزیده اند سخت پشیمان و گرفتار خواهند شد. اکنون که بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد علاوه بر تهدیدات خارجی که از سوی دشمنان علیه این نهضت مردمی که مبتنی بر ارزش های ناب اسلامی شکل گرفته است وجود دارد برخی مخاطرات داخلی مسیر تعالی انقلاب اسلامی را با چالش هایی مواجه می سازد که برخی از مهمترین آن ها عبارتند از:
تحریف امام: انقلاب اسلامی امروز در نقطه ای از زمان حیات خود قرار گرفته است که آحاد جامعه بیش از هر زمان دیگری نیازمند احیای مجدد آموزه های معنوی و حکومتی امام راحل هستند. اما درست در همین زمان به تعبیر رهبر معظم انقلاب عده ای مغرضانه و گروهی جاهلانه به دنبال تحریف شخصیت امام (ره) و مبانی نظری او هستند. بی شک این امر یکی از مخاطرات اساسی انقلاب اسلامی است که تنها راه جلوگیری از تحریف آن بازخوانی اصول مستند مکتب امام بزرگوار است. اصولی مانند؛ اثبات اسلام ناب محمدی ونفی اسلام آمریکایی، اعتماد به صدق وعده الهی و بی اعتمادی به مستکبران، اعتماد به اراده و نیروی مردم و مخالفت باتمرکزهای دولتی، حمایت جدی از محرومان و مخالفت با اشرافی گری، حمایت از مظلومان جهان و مخالفت صریح و بی ملاحظه با قلدران بین المللی، استقلال و رد سلطه پذیری و تاکید بر وحدت ملی.
فقدان بصیرت: بصیرت در حوزه سیاسی در دو مقام معرفتی و رفتار سیاسی قابل طرح است؛ درمقام معرفتی به این مفهوم است که معیارها را بشناسیم و درهنگام امتزاج جبهه حق و باطل متحیر نمانیم و بصیرت سیاسی در مقام رفتاری، التزام عملی به اصول و پرهیز از لغزش و انحراف است. بنا به تعبیر رهبر انقلاب عنصر بصیرت(بیداری) در کنار عنصر صبر(پایداری) به عنوان رمز پیروزی انقلاب اسلامی و ضامن حراست از آن در برابر هجمه های سخت و نرم دشمنان علی الخصوص در دوران فتنه های اجتماعی تلقی می گردد که فقدان یکی از این دو می تواند موجب سقوط جامعه و تحمیل خسارات فراوان گردد.
خوی کاخ نشینی: در صحیفه امام خمینی یکی از مخاطراتی که به صورت اساسی در ارتباط با انقلاب اسلامی مطرح می شود خوی کاخ نشینی است آن گونه که می فرماید: «آن روزی که {literal}{{/literal}مسئولان{literal}}{/literal} خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم»
نفوذ: «نفوذ» دشمن یکی از مخاطرات اساسی انقلاب است که رهبر انقلاب، پس از مذاکرات لوزان در فروردین سال جاری، بر روی آن تأکید کردند و به همگان هشداری نهیبگونه دادند که مذاکره با آمریکا به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است. دشمن به امید واهی پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ به خصوص نفوذ سیاسی فرهنگی است که شناخت توطئه های دشمن، تقویت و استحکام روحیه انقلابی و حرکت مستمر به سمت تحقق آرمان ها این هدف را ناکام خواهد گذاشت.
فقر ، فساد و تبعیض: فقر، فساد و تبعیض پاشنه آشیل هر دولت و حکومتی است. فقر، ایمان را به مخاطره می اندازد و خو کردن به فساد و تبعیض زمینه ریشه کن شدن هر اجتماعی خواهد بود. لذا مرفهین بی درد، متحجرین و مقدس نمایان بی هنر، رانت خواران و زیاده خواهان به عنوان مهمترین عوامل فقر و فساد و تبعیض و ضایع کنندگان عدالت اجتماعی از مهمترین مخاطرات انقلاب می باشند.
استحاله فرهنگی و تزلزل فکری: انقلاب اسلامی ایران یک نهضت بزرگ مردمی است که بیش از هر چیز دیگری ماهیت فرهنگی و معنوی دارد. فرهنگ در تعابیر رهبر انقلاب به هوایی که تنفس می کنیم تشبیه شده است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ناچار به تنفس آن هستیم. لذا اگر این هوا تمیز باشد آثار مثبت و اگر کثیف باشد آثار منفی برای انسان به همراه دارد.
بی شک امروز یکی از مهمترین مخاطرات انقلاب اسلامی مقوله استحاله فرهنگی و ایجاد تزلزل فکری خصوصاً در نسل جوان می باشد. استحاله فرهنگی و تزلزل فکری سبک زندگی را تغییر می دهد، منجر به ایجاد تساهل و تسامح در دین می گردد، مسائل اجتماعی مهم از قبیل؛ نظام خانواده، صله رحم، عفاف و حجاب، وحدت ملی، قناعت و ساده زیستی و... را بی ارزش می نمایاند که مجموعه این اتفاقات رنگ باختن آرمان های اصیل انقلاب اسلامی خواهد بود.
سخن پایانی این که انقلاب اسلامی ایران امانت و یادگار امام خمینی(ره) و ماحصل خون هزاران شهیدی است که با اهدای جان خود زمینه احیای ارزش های اسلامی را فراهم آورده اند. بی شک اگر دولت و ملت بر اساس آموزه های متعالی امام همواره و در هر حال خود را در محضر خدا ببینند و با اخلاص و وحدت کلمه ضمن دفاع از حق و ارزش های انسانی در سراسر جهان در برابر زورگویان و متجاوزان بایستند، جمهوری اسلامی و مردمان شریف ایران طلایه دار عزت، آزادی و آزادگی و اخلاق در سراسر جهان خواهند بود. اینک وظیفه همه ماست که بار دیگر در آغاز دهه فجری دیگر برای آنکه این انقلاب به اهداف متعالی خود برسد در محضر خدا پیمانی دوباره ببندیم تا با روحیه جهادی به دنبال تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و گمراهی در همه سطوح اجتماعی باشیم. فقرو فساد و تبعیض، سهم خواهی و زیاده طلبی، رانت خواری و باندبازی، تشریفات و اشرافی گری شایسته نظام اسلامی نیست.
پس نباید در جامعه قبح فساد و گناه ریخته شود و یا اختلاس های میلیاردی وجود داشته باشد که اگر حیای اجتماعی و اقتصادی از بین برود و بی بند و باری اخلاقی و مالی در جامعه ترویج یابد بی شک انقلاب اسلامی متحمل هزینه های جبران ناپذیری خواهد شد.
روزنامه شرق:
الزامات بازسازی اقتصاد ایران
درباره فضای اقتصادی کشور در پسابرجام و تلاشهایی که جلوه روشن آن در سفر «رئیسجمهور به دو کشور اروپایی ایتالیا و فرانسه دیده شد، توجه به چند نکته ضروری است. بههرحال اقتصاد ایران در سالهای دولت گذشته به سبب اشتباهات راهبردی تصمیمگیران، دچار آسیبهای جدی شد. تحریمهای ظالمانه و هدفمند خارجی، حتما در این روند تأثیراتی داشته، اما آنچه مشخص و واضح است، فقدان نگاه بلندمدت اقتصادی و نشناختن نقاط نیازمند ترمیم در حوزه تولید و صنعت است. با توجه به چشمانداز انرژی در جهان و رشد اقتصادی جهانی، نمیتوان به بازگشت نفت به قیمتهای گذشته چندان امیدوار بود. فقط بخش پتروشیمی به دلیل نیاز قابلتوجه جهانی، میتواند در مشتقات نفتی فعالیت بیشتری و ارزآوری قابلتوجهی داشته باشد. بنابراین توجه به منابع داخلی و اولویتبخشی به رفع مسائل تولید و نوسازی ناوگان فرسوده صنعتی کشور میتواند در میانمدت به افزایش اشتغال، تولید محصولات بهروز و تلاش برای بهدستآوردن سهم لازم در بازارهای مقصد صادراتی منجر شود.
بر این اساس باید انتظارات را مطابق با واقعیات تنظیم کرد. ایران با عبور از دوره هشتساله پیش از این دولت، دوران تازهای را آغاز کرده است. نباید اشتباهات مدیریتی و اقتصادی آن دوران، به اشکال دیگر تکرار شود و همه نیروهای مؤثر کشور باید متوجه خطرات بازگشت رویکردهای عوامفریبانه باشند. صرف اختلافنظر با دولت نمیتواند مجوزی برای پافشاری بر دیدگاههای نادرست تلقی شود. حوزه صنعت در ایران بدون اصلاح ساختار تکنولوژی، نمیتواند به سمت بهرهگیری از یافتههای مثبت جهانی حرکت کند.
قدیمیبودن و فرسودگی ماشینآلات در کنار نبود نقدینگی و سرمایه در گردش باعث زمینگیرشدن تعدادی از صنایع ما شده است. افراد متخصص هم بعضا به سراغ فعالیتهای دیگر یا کار در خارج از کشور رفتهاند. درعینحال ایجاد صنایع جدید و بهرهگیری از بازار آیتی و شجاعت کنارگذاشتن صنایعی که تقاضایی برای محصول آنها در بازار وجود ندارد، به انضمام تأکید بر آموزش نیروهای متخصص داخلی و استفاده از ظرفیتهای درونی کشور حتما میتواند به افزایش تولید ناخالص داخلی منجر شود. بخش کشاورزی نیز دارای ظرفیتهای قابلتوجهی است که اتفاقا برخلاف صنعت، میتواند در بازه کوتاهتری باعث سوددهی و صادرات شود. استفاده از متخصصان این حوزه، مدیریت منابع آب و استفاده از سیستمهای نوین آبیاری و بذر اصلاحشده، در این مسیر راهگشاست. باید تسهیلات لازم در اختیار فعالان این بخش قرار بگیرد.
خوشبختانه فعالان حوزه کشاورزی، ایدههای نو و بهروزی دارند که اگر فرصتی برای طرح آنها ایجاد شده و به مرحله اجرائی برسد درآمدزایی و اشتغال بالایی ایجاد خواهد كرد. درباره سرمایهگذاری خارجی و ایجاد شرکتهای مشترک با تضمین بازارهای صادراتی هم اگرچه اصل آن اقدامي است كه ميتوان از آن دفاع كرد اما نیازمند برطرفسازی موانع دستوپاگیر موجود است. مسائلی مانند مالکیت، خارجشدن اصل و سود سرمایه خارجی از کشور و مواردی از این دست نیازمند تصمیمگیری است، آن هم بهگونهای که هم ثروت ملی و منافع ایران حفظ شود و هم برای طرف خارجی صرفه اقتصادی داشته باشد. در حوزه گردشگری نیز همین موانع و مشکلات، سر راه سرمایهگذاران خارجی و حتی شرکتهای توانای داخلی قرار دارد.
تأکید بر توریسم داخلی و جهتدهی درست به ذائقه سفرپسند ایرانیان، گردش مالی قابلتوجهی ایجاد خواهد کرد و به نوسازی و بازسازی زیرساختهای این حوزه خواهد انجامید. آنچه مشخص است اینکه تداوم روشهای گذشته در حوزه صنعت، کشاورزی، توریسم و... نمیتواند اقتصاد تکمحصولی ایران را به سرانجام روشنی برساند.
روزنامه جمهوری اسلامی:
انتفاضه سوم انزوای بیشتر صهیونیستها
موشه یعلون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ضمن تشریح ابعاد تلاش برای مهار انتفاضه، اعتراف کرد ارتش، سازمانهای امنیتی و حتی نیروهای ویژه این رژیم قادر به جلوگیری از عملیات مقاومتی فلسطینیها نیستند و هیچ راهی غیر از صبر کردن وجود ندارد تا بلکه این موج خروشان اعتراضات به تدریج فروکش کند.
با این حال، یعلون یکبار دیگر به فهرست تهدیدات اشغالگران استناد کرد و خاطرنشان ساخت که تخریب خانه فعالان فلسطینی، بازداشت آنها، انجام عملیات ایذائی در قبال خانواده آنها و حتی قتل را مدنظر دارد و با شدت هرچه تمامتر به سرکوب انتفاضه میاندیشد ولی این روشها تاکنون بینتیجه بوده و نباید کسی در کوتاه مدت، منتظر مهار فلسطینیها باشد. اگرچه اشغالگران در برابر انتفاضه احساس درماندگی میکنند لکن واقعیت اینست که رمز تداوم اعتراضات و حتی تشدید آنرا باید در عملکرد جنایتکارانه اشغالگران جستجو کرد.
شهرک سازیها و حملات شرم آور شهرک نشینان صهیونیست علیه فلسطینیهای مظلوم، دو عامل اصلی در شکل گیری دور جدید انتفاضه در مناطق فلسطینی است. به ویژه آنکه رفتار رسمی رژیم صهیونیستی بگونهای است که بنزین بر روی آتش خشم فلسطینیها میپاشد واحساسات هر انسان آزادهای را جریحهدار میکند.
افکار عمومی فراموش نکرده است که شهرک نشینان صهیونیست در حمله به یک خانواده فلسطینی بنام «الدوابشه» در مرداد ماه گذشته «علی» نوزاد این خانواده را زنده زنده در آتش سوزاندند و پدر و مادر وی نیز که به ترتیب دچار80 و 90 درصد سوختگی شده بودند، در بیمارستان شهید شدند و این واقعه باعث به راه افتادن موج عظیمی از اعتراضات شد. رژیم صهیونیستی برای مهار اوضاع وارد عمل شد و با دستگیری «مائیر ایتبحار» شهرکنشین صهیونیست سعی کرد فضا را آرام کند لکن وی به حکم دادگاه تبرئه و از زندان آزاد شد.
علاوه بر این، مقامات رژیم صهیونیستی علیرغم اوجگیری دامنه اعتراضات فلسطینیها علیه شهرک سازیها اعلام کردهاند بدون اعتنا به اعتراضات به شهرک سازیها ادامه میدهند و حتی ابعاد آن را توسعه خواهند داد. این سیاست ضدانسانی صهیونیستها موجب اعتراض بر علیه مواضع غیرقانونی اشغالگران شده و حتی آمریکا، انگلیس و سازمان ملل نیز علیرغم سکوت معنیدار خود در گذشته، این بار به اشغالگران اعتراض میکنند که با رفتار خود باعث وخامت اوضاع و تشدید بحران شدهاند. «بان کی مون» دبیرکل سازمان ملل اخیراً شهرک سازیها در کرانه باختری را به شدت محکوم کرد و نسبت به عواقب آن در منطقه ابراز نگرانی نمود و «آنرا طرحهائی تحریک آمیز» خواند که استمرار آن به منزله خوار شمردن مردم فلسطین و جامعه جهانی است و پایبندی اسرائیل به حقوق و قوانین بینالمللی و از جمله راهکار تشکیل دو کشور را به زیر سئوال میبرد. بان کی مون ضمن ابراز همدردی با فلسطینیها، اعتراض آنها علیه اشغال را «امری طبیعی و قابل درک» دانست. با اینکه تقریباً تمام مقامات، احزاب و رسانههای صهیونیستی علیه بان کی مون موضع گرفتند و مواضع اخیر وی را محکوم کردند و آنرا «حمایت از تروریسم» دانستند ولی واقعیت اینست که ناکامی و سرخوردگی صهیونیستها ریشه در عملکرد خودشان دارد که این روزها گریبان آنها را گرفته است.
اگر مقامات صهیونیستی معترضند که شهرک نشینان و حتی ساکنان صهیونیست در شهرهای بزرگ هم احساس امنیت نمیکنند و هر لحظه نگران حمله فلسطینیها هستند، همگی را باید در رفتار تحریکآمیز خودشان جستجو کرد. لکن خشم اخیرصهیونیستها از این بابت است که اعتراضات کنونی نه فقط در غزه بلکه عمدتاً در کرانه باختری صورت میگیرد و صهیونیستها و حامیان آنها هرگز احتمال نمیدادند کرانه باختری که عمدتاً تحت حاکمیت سازشکاران است، ظرفیت اعتراض و مقابله و انتقام داشته باشد. در واقع ریشههای خشم و سرخوردگی امروز صهیونیستها در اینست که تمامی محاسباتشان غلط از آب درآمده و زبانه کشیدن آتش اعتراضات مردمی در کرانه باختری برای آنها تعجب آور است و نشان میدهد که نه تنها از اشغالگران، بلکه حتی از سازشکاران و طیف محمود عباس هم کاری بر نمیآید. نکته قابل توجه اینکه تهدیدات رژیم صهیونیستی و حتی اقدامات عملی در نسل کشی فلسطینیها نیز بیتاثیر بوده و انتشار این قبیل اخبار باعث محکومیت و انزوای جهانی صهیونیستها شده است. در چنین شرایطی حامیان رژیم صهیونیستی تلاش میکنند با اقدامات نمادین خود، بلکه به انزوای جهانی صهیونیستها پایان دهند از جمله باراک اوباما در یک اقدام بیسابقه و کاملاً غیرمنتظره در محل سفارت رژیم صهیونیستی حاضر شد و به حمایت آشکار از اشغالگران صهیونیست پرداخت ولی با این اقدام خود نه تنها کمکی به صهیونیستها نکرد بلکه بخاطر این رفتار شرم آور و غیرقابل توجیه برای سرپوش گذاشتن بر جنایات اشغالگران صهیونیست، خود نیز در معرض ملامت قرار گرفت که چرا سعی دارد جنایتکاران را مظلوم جلوه دهد و واقعیتهای عینی و ملموس را وارونه سازد.
صهیونیستها و حامیان آنها قریب یک قرن است که سعی دارند صاحبان اصلی سرزمین فلسطین را تروریست و اشغالگران را در موضع حق معرفی کنند ولی روند تحولات به آنها نشان میدهد که با مرور زمان هم نمیتوانند بر جنایات شرمآور اشغالگران سرپوش بگذارند حتی اگر اوباما هم برای آنها خوشرقصی کند و با تمام قدرت خود پشت اشغالگران شرور بایستد و از آنها حمایت کند.
کد مطلب: 423007