نگاهی به زندگی سیدالشهدای سیستان
شهید «سید محمد تقی طباطبایی» روایت مظلومیت هفتم تیر/ نمایندهای که در عزل بنی صدر نقش کلیدی داشت
10 مرداد 1395 ساعت 7:35
هفتم تیر یادآور واقعهای تلخ است که ملت را به سبب از دست دادن ۷۲ تن از یاران امام راحل در ماتم فرو برد و شهید روحانی سید محمد تقی حسینی طباطبایی سیستانی نامش از این دیار در تاریخ جاودانه شد.
به گزارش پاپایا؛ کمتر شخصی را می توان در استان سیستان و بلوچستان یافت که وصف حال شهید سید محمدتقی طباطبایی که در بین مردمان این دیار به سید الشهدای سیستان معروف است و تلاش های او برای مقابله با بی عدالتی و ظلم رژیم پهلوی و سرنگونی آن را نخوانده یا نشینده باشد. شهیدی که پس از گذشت ۳۱ سال از شهادت وی یاد او نقش سیستان و بلوچستان را در جریان پیروزی انقلاب به منصه ظهور می رساند.
تولد در خانواده ای انقلابی
سیدمحمدتقی طباطبایی در یکی از روزهای زیبای سال ۱۳۰۷ در یک خانواده محروم کشاورز روستای چلنگ از توابع شهرستان هامون سیستان در خانواده ای روحانی و متدین دیده به جهان گشود.
پدر بزرگش سید حسن از روحانیون مبارز شهر بود که به علت سخنرانی های کوبنده بر علیه رضاخان به بیرجند تبعید شد و پدرش نیز مردی پرهیزگار و از معتمدان سیستان بود که سیدالشهدای سیستان خوی مبارزه طلبی و حق خواهی را از سوی آنان به بهترین شکل به ارث برد.
وی از همان دوران نوجوانی به مطالعه کتب اسلامی و نهج البلاغه علاقه وافری داشت و در سن ۱۶ سالگی دوره صرف و نحو و معانی بیان را در حوزه علمیه شهر زابل آموخت.
در سال ۱۳۲۵ هجری شمسی به شهر مقدس مشهد و در مدرسه بالاسر که مملو از فضای روحانی بود، مشغول ادامه تحصیل شد و مدتی را در مدرسه نواب آن شهر برای تحصیل معارف اسلامی گذراند.
وی در شهر مشهد با بهره گیری از محضر اساتیدی چون مرحوم آیت الله ادیب نیشابوری، حاج میرزا احمد مدرسی، شیخ کاظم دامغانی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا جواد آقا تهرانی و آیت الله العظمی میلانی دروس اصول، فلسفه، احکام و فقه را آموخت.
شهید طباطبایی در سال ۱۳۴۰ قصد اقامت در تهران را داشت که با درخواست مردم زابل، برحسب وظیفه شرعی در سیستان و بلوچستان ماند.
وی در سال ۱۳۴۲ نمایندگی دفتر آیت الله العظمی حکیم را در زابل برعهده گرفت و بنا به دستور این مرجع عالیقدر، یک باب مسجد، کتابخانه و مدرسه به نام وی در این شهر بنا کرد.
پس از رحلت آیت الله حکیم، شهید طباطبایی به ندای حضرت امام خمینی (ره) لبیک گفت و با آغاز نهضت اسلامی ۱۵ خرداد، وی پرچم انقلاب اسلامی را به رهبری مرجع عالیقدر جهان تشیع در شهر زابل و استان سیستان و بلوچستان برافراشت.
شهید طباطبایی ذوقی سرشار، قلمی توانا و ایمانی خالصانه و تقوائی عارفانه و دلی پر از مهر و محبت داشت، به این جهت که همان که پس از طی مراحل تحصیل به زادگاه خود که سمبل فقر فرهنگی و اقتصادی کشور بود، بازگشت تا به هدایت قومش بپردازد، تا دستشان را بگیرد و در نابه سامانی ها یارشان باشد و در دشواری های شریک مصیبت هایشان، این نشان دهنده روح بزرگ این شهید بود.
پناهگاه تبعیدشدگان
شهید حسینی طباطبایی در سال ۱۳۴۴ اقدام به ایجاد کتابخانهای درمسجد حکیم زابل کرد و بدینوسیله تعدادی از جوانان حقیقت خواه این شهرستان را مجذوب خود کرد.
وی همواره همراه و همیار کسانی بود که رژیم پهلوی آن ها را به سیستان تبعید می کرد و هنگامی که مرحوم آیت الله طالقانی به این منطقه تبعید شد شهید طباطبایی یخچالی برای ایشان فرستاد که به همین منظور مورد بازخواست شهربانی قرار گرفت.
حمایت آیت الله سید محمد تقی حسینی طباطبایی از تبعید شدگان به قدری بود که ایشان به عنوان مامن و پناهگاه این افراد به حساب می آمدند و حتی تبعید شدگان دیگر شهرهای سیستان و بلوچستان را نیز حمایت می کرد.
وی در زمانی که ساواک به شدت روحانیت را تحت کنترل و مراقبت داشت خدمات صادقانه ای را به مقام معظم رهبری در زمان تبعید به ایرانشهر و همچنین حجت الاسلام راشد یزدی و مجد الدین محلاتی و آیت الله مکارم شیرازی در چابهار و نیز آیت الله طالقانی انجام می داد.
پس از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و فوت آیت الله حکیم زندگی سیاسی «حجت الاسلام طباطبائی» وارد مرحله جدیدی شد.
وی درجریان انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی در سال ۵۷، نقش مهم و ارزنده ای در بسیج و ساماندهی نیروهای مردمی علیه حکومت ستم شاهی داشت و در چند ماه مانده به پیروزی انقلاب برای آگاهی مردم از اهداف مقدس نهضت امام، از شخصیت های دینی برجسته دعوت می کرد تا به منطقه سیستان بیایند و به افشای ماهیت رژیم بپردازند. وی که به عنوان نماینده مردم در شهر زابل انتخاب شده بودند در پناه دادن و کمک به خروج انقلابی ها و مبارزان از کشور به خصوص «شهیداندرزگو» نقش اساسی داشت.
خانه او پناه دردمندان و تبعیدشدگان به زابل بود که به همین جهت مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و مدت ها در زندان قصر تهران زندانی شد.
حضور در زندان موجب آشنایی ایشان با مبارزان انقلاب اسلامی همچون مرحوم «آیت الله غفاری» و «حجت الاسلام معادی خواه» و «شیخ جعفر شجونی» شد.
حمایت شهید حسینی طباطبایی از نهضت امام خمینی (ره) و فعالیتهایی که برای آگاهی مردم سیستان و بلوچستان نسبت به این نهضت صورت می داد در اوایل دهه پنجاه از دید ساواک پنهان نماند به خصوص اینکه نامبرده به عنوان یکی از عوامل اصلی تهیه و توزیع رساله امام در منطقه سیستان شناخته شده بود.
شهید حسینی طباطبایی علاوه بر حمایت کامل از تبعید شدگان و سخنرانی های متعدد علیه رژیم ستمشاهی، کمک به خروج از مرز و پناه دادن مخفیانه افرادی که تحت تعقیب رژیم بودند می کرد و روحانیت تحت تعقیب رژیم که می خواستند از مرز خارج شوند پس از اینکه وارد این شهر شده، از طرف حوزه علمیه قم و اشخاصی چون رهبری معظم انقلاب، حجت الاسلام و المسلمین رفسنجانی و آیت الله مشکینی به این شهید سفارش می شدند.
با اوج گیری مبارزات مردمی و گسترش نهضت امام خمینی (ره)، شهید طباطبایی ضمن همراهی مردم منطقه، سخنرانی و بیانیه های امام راحل (ره) را که به وسیله تلفن به وی مخابره می کردند، ضبط و با همکاری جمعی از مبارزان در میان مردم منتشر می کرد.
با گسترش حرکت انقلابی شهید طباطبایی ساواک وی را به شدت تحت کنترل و بارها مورد شکنجه و آزار قرار داد.
در سال ۱۳۵۲ که گروهی از دانشجویان توسط ساواک دستگیر شده بودند براساس اقرار تحت شکنجه یکی از آنان، ساواک به منزل و مدرسه و نیز مسجد شهید طباطبایی هجوم آورد و وی را دستگیر کرد.
شهید طباطبایی پس از انتقال به کمیته امنیت تهران، به مدت یکسال تحت سخت ترین شکنجه ها در زندان قصر محبوس شد و پس از آزادی از زندان بدون هیچ واهمه ای مسیر اطاعت از مرجعیت را ادامه داد و در برگزاری تظاهرات ضد رژیم، راهپیمایی و اعتراضات مردمی را هدایت می کرد.
وی پس از آزادی از زندان ممنوع المنبر شد و اما این اقدام ساواک نتوانست ذرهای تردید در دل این مجاهد نستوه به وجود آورد و کماکان فعالیت خود را علیه حکومت ادامه و گسترش داد و به جای استفاده از منبر، که امکانش نبود پشت تریبون مسجد می ایستاد و حتی نشسته درکنار مردم اقدام به سخنرانی علیه رژیم میکرد.
ساماندهی نیروهای مردمی
وی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ نقش مهم و ارزندهای در بسیج وساماندهی نیروهای مردمی علیه حکومت ستمشاهی داشت و در چند ماه مانده به پیروزی انقلاب برای آگاهی مردم از اهداف مقدس نهضت امام خمینی (ره) از روحانیون سرشناس کشور دعوت می کرد تا به منطقه سیستان سفر کنند و به افشای ماهیت رژیم بپردازند.
مدیریت و درایت وی موجب شد تا در طول تظاهرات مردم سیستان با کمترین درگیری و شهید در این منطقه پیروز و گروههای مختلف به حاشیه رانده شوند.
وی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اولین رئیس کمیته انقلاب منطقه سیستان انتخاب گردید و توانست گروه هائی را که درصدد ایجاد انشعاب در صفوف مردم انقلابی زابل بودند شناسائی نموده و به آن ها اجازه فعالیت علیه انقلاب نوپا را ندهد.
شهید حسینی طباطبایی به عنوان ریاست دادگاه انقلاب اسلامی و ریاست حزب جمهوری و سپس به عنوان اولین نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و اولین نمایندهای بود که در جریان عزل بنی صدر نقش کلیدی داشت.
سید محمد تقی طباطبائی در طول سال های حیات خود کتب بسیاری را به رشته تحریر درآورد که می توان به «منطق منظوم»، «منتهی المیزان» و جزوه ای به زبان عربی در مدح حضرت علی نام برد.
همسر شهید می گفت: روز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰، برادرم خبر داد ایشان زخمی شدند تا اینکه همسر شهید مطهری با یک جعبه شیرینی به منزل ما آمدند و آن وقت بود فهمیدم که سید شهید شده است.
حجت الاسلام سید صادق حسینی طباطبایی برادر سیدالشهدای سیستان در وصف رشادتهای ایشان به خبرنگار مهر می گوید: سیستان در بهمن ۵۷ یکی از پایگاه های اصلی انقلاب بود و حضرت امام خمینی(ره) نیز از مردم این منطقه شناخت بالایی داشتند.
وی افزود: شهید سید محمد تقی طباطبایی که به عنوان قهرمان ملی مردم شرق ایران محسوب می شود فردی بود که در طول دوران تبعید امام (ره) در نجف اشرف زمینه دیدار با ایشان را برای شخصیت های برجسته در داخل کشور فراهم کرد.
او ادامه داد: حضرت امام از سال ها پیش شهید طباطبایی را می شناختند به طوری که پس از ورودشان به میهن، سید محمد تقی را به عنوان نماینده شان در سیستان منصوب و معرفی کردند.
طباطبایی بیان کرد: در بهمن ۵۷ چهار خیابان اصلی سیستان منتهی به مسجد حکیم، مملو از تظاهرات کنندگانی بود که اعتراض خود را به حکومت با درایت و روشن بینی شهید طباطبایی به بهترین نحو بیان داشتند.
وی افزود: در آن زمان با تدبیر شهید طباطبایی هنگام تظاهرات خیابانی مردم، دو دستگاه کمپرسی مقابل جمعیت و دو دستگاه نیز پشت سر تظاهر کنندگان حرکت می کردند تا جان مردم در برابر تیرها و هجوم خودروهای رژیم به سمت آنان حفظ شود.
نماینده سابق مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی افزود: افتخار انقلابیون در سیستان این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ پوکه و فشنگی گم نشد چون شهید بارها اعلام کرده بود کسی حق ندارد به سمت ژاندارمری یا شهربانی برود.
وی افزود: بارها در سخنرانی های مختلف اعلام می شد وقتی حکومت مرکزی در برابر خروش مردم کم آورده و ملت در حال پیروزی است دیگر نیازی نیست ما به بیت المال حمله کنیم زیرا تمام اموال و تجهیزات موجود در پاسگاهها و کلانتری ها متعلق به ملت و جمهوری اسلامی تازه تاسیس است.
او ادامه داد: در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نیز به دستور سید محمد تقی حسینی طباطبایی تمامی اسلحه های ماموران رژیم گرفته و صورت جلسه شد.
کار زیاد از فکر محرومان غافلش نکرد
همسر شهید سید محمد تقی حسینی طباطبایی در بازخوانی خاطرات خود با این شهید بزرگوار می گوید: حاج آقا این قدر به قشر مستضعف اهمیت می داد که تصمیم داشت منزل را بفروشد و پولش را به مردم بدهد.
سال ۱۳۴۰ ازدواج کردیم چند سال بعد از ازدواج مبارزات علیه رژیم پررنگ شد و حاج آقا هم در این زمینه خیلی فعال بود.
حاج آقا به خاطر همین فعالیت ها می گفت برویم مشهد زندگی کنیم اما من قبول نمی کردم چون چند تا بچه کوچک داشتم از طرفی همه فامیل در زابل زندگی می کردند.
محمدتقی وقتی دید من موافقت نمی کنم کارهایش را طوری تنظیم کرد که زابل ماندیم اما فعالیت های انقلابی حاج آقا دیگه خیلی زیاد شده بود و به آنجا رسید که سال۵۳ ساواک دستگیرشان کرد و یک سال زندان اوین بودند.
وقتی انقلاب پیروز شد و مجلس شورای اسلامی تشکیل شد حاج آقا به عنوان نماینده مردم زابل وارد مجلس شد و ماهم مجبور شدیم ساکن تهران بشویم ولی رفت و آمدمان به زابل زیاد بود.
بعد از پیروزی انقلاب فکر می کردم سر حاج آقا خلوت تر میشه اما اصلا اینطور نبود و دیگر روز و شب دیگه برایشان نمانده بود و زمان خوابشان نهایتا چهار ساعت بود.
با همه مشغله ای که ایشان داشت از حال و درس بچه ها غافل نبودند و محمدتقی برای هر هش بچه خصوصا برای دختر ها وقت می گذاشت.
به یاد دارم دختر بزرگم زمان انقلاب تا جایی که می توانست پا به پای پدرش فعالیت می کرد و باهم نوارهای امام رو گوش می دادن و پیاده سازی می کردند تا به دست مردم برسانند.
هیچ وقت کار زیاد از فکر محرومان غافلش نکرد چون اوایل انقلاب وضع مالی مردم خیلی خراب بود و عده ای به نان شب محتاج بودند به خصوص زابل که مردم وضعیت خوبی نداشتند.
همه این ها به کنار اما آن چیزی که دلم ما را به درد می آورد تهمت هایی بود که به حاج آقا می زدند؛ مثلا می گفتند دست نشانده اجنبی هاست و از خارج برایش پول می فرستند.
بارها به ایشان گفتم حاج آقا از خودت رفع اتهام کن اما ایشان همیشه جوابش این بود که نیازی نیست، روزی تاریخ خواهد گفت ما چه خدمتی به اسلام و به مردم کردیم.
ایشان می گفتند ما به مردم خیانت نمی کنیم و همین جا توی همین کشور هستیم با همین مردم و همین جا هم می میریم.
هربار که صحبت از مرگ می شد ایشان می گفتند از خدا می خواهم توی بستر نمیرم و دوست دارم طوری به ملاقات خدا بروم که شرمنده نشوم.
حاج اقا همیشه می گفت: می خواهم با چهره ای خونین خدا را ملاقات کنم
همسر شهید می گفت: روز انفجار دفتر حزب جمهوری در سال ۱۳۶۰ برادرم خبر داد ایشان زخمی شده است تا اینکه همسر شهید مطهری (رحمت الله علیه) با یک جعبه شیرینی به منزل ما آمدند و آنوقت فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است.
خداوند مزد زحمات ایشان را همانطور که دوست داشت اعطا کرد برای همین ازطرفی خوشحال بودم که به آرزویش رسیده از طرفی مثل کسی بودم که آتش درونش شعله می کشید.
من با رفتن شوهرم فکر می کردم معلمم را از دست دادم چون محمدتقی در زندگی من حقیقتا معلم بزرگی بود.
منافقین که قصد داشتند جمهوری اسلامی رو فلج کنن توی انفجار دفتر حزب جمهوری بسیاری از این افراد خدمتگزار و سالم رو کشتند و تنها من نبودم که شوهرم را از دست دادم بلکه همه مردم کشور توی داغ ما سهیم شدند و در عزا بودند.
شهید حسینی طیاطبایی قهرمان ملی شرق ایران
معاون استاندار و فرماندار ویژه زابل گفت: شهید آیت الله سید محمد تقی حسینی طباطبایی نماد اسوه مبارزات ضد سلطنتی قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران بود که در نهایت قربانی تروریست شد.
هوشنگ ناظری در گفتگو با مهر اظهار داشت:شهید آیت الله سید محمدتقی حسینی طباطبایی با وجودی که فشارهای زیادی از سوی رژیم ستم شاهی بر او وارد می شد بازهم دست از سخنرانی های افشاگرانه علیه رژیم پهلوی بر نمی داشت و صدای مردم مظلوم سیستان را سر می داد و در تهیه سلاح برای مبارزان و انتقال آنان از مرز افغانستان و همکاری با تبعیدشدگان از سوی رژیم شاهنشاهی، تلاشهای چشمگیری می کرد.
وی افزود: شهادت شمار زیادی از نیروهای انقلابی و مسوولان رده بالای نظام جمهوری اسلامی، دانشمندان و مردم بی گناه بوسیله تروریستهای مزدور استکبار گواه بسیار خوبی بر قربانی بودن ایران است.
فرماندار زابل یاد آور شد: مردم سیستان با پیروی از روحانیت مبارز به ویژه آیت الله سیدمحمدتقی حسینی طباطبایی درحمایت از نهضت امام خمینی(ره) و مبارزه با رژیم ستم شاهی و سلطنتی پیشتاز بوده و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتند.
برجسته سازی نام سیدالشهدای سیستان از ضروریات است
نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان شامگاه شنبه در مراسم محوری شهدای هفتم تیر اظهار داشت: شهید آیت الله سید محمد تقی طباطبایی بعنوان یکی از مبارزان علیه حکومت ستم شاهی مطرح بود که نقش مهم و ارزندهای در بسیج و ساماندهی نیروهای مردمی علیه حکومت ستمشاهی داشت.
آیت الله عباسعلی سلیمانی افزود: این شهید بزرگوار، در چند ماه مانده به پیروزی انقلاب برای آگاهی مردم از اهداف مقدس نهضت امام خمینی (ره) از علمای و شخصیت های روحانی سرشناس کشور دعوت می کرد تا به منطقه سیستان سفر کنند و به افشای ماهیت رژیم بپردازند.
نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: شهید طباطبایی از چهره های علمی استان به شمار می رفت که این قسمت از زندگی شهید برای اکثر مردم ناشناخته مانده است.
امام جمعه زاهدان افزود: شهید طباطبایی در حوزه های علمیه مختلف تدریس می کرد و از شاگردان آیت الله میلانی و از تحصیلکرده های نخبه حوزه علمیه قم بود.
نماینده ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان گفت: شهید طباطبایی در دوران پیش از انقلاب وارد مبارزات علیه نظام شاهنشاهی شد و در خروج انقلابیون مبارز سایر استان های کشور از طریق مرزهای سیستان و بلوچستان برای ملاقات امام خمینی (ره) در نجف اشرف مساعدت و تلاش زیادی کرد.
وی بیان کرد: شهید طباطبایی در مدت کوتاه نمایندگی اش در مجلس شورای اسلامی، خدمات موثری زیادی را برای بهبود وضع فرهنگی و اقتصادی سیستان و بلوچستان از خود به یادگار گذاشت.
آیت الله سلیمانی تاکید کرد: در شرایط کنونی، برجسته سازی نام شهدا وظیفه دستگاههای فرهنگی است و در این راه باید همگان کوشا باشند.
وی بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به معنای واقعی کلمه تاکید کرد و گفت: شهدا از جایگاه و مقام بالایی برخوردارند و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت می تواند جامعه را از بسیاری خطرات محفوظ نگه دارد.
سرانجام پس از عمری مبارزه در راه احیای حق و مبارزه شهید طباطبایی در سن ۵۳ سالگی در برابر منافقان و زورگویان روز هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۱ کبوتر خونین بال دیگر در حادثه انفجار حزب جمهوری عاشقانه به سوی معبود ازلی پر گشود و پیکر پاکش را در زادگاهش زابل به خاک سپردند.
انتهای پیام/
کد مطلب: 424029