آخرین شهید انقلاب همدان :

زندگی نامه شهید حسین عاشوری

23 فروردين 1396 ساعت 22:56

حسین عاشوری آخرین شهید انقلاب همدان و از اهالی روستای حسین آباد عاشوری است که در تاریخ 22 بهمن ماه 57 به شهادت رسید.


مشخصات:نام و نام خانوادگی:محمد حسین عاشوری
نام پدر:نوراحمد
تاریخ تولد:1/1/1337
تاریخ شهادت:22/11/1357
محل تولد: روستای حسن آباد عاشوری - شهرستان بهار
تحصیلات:سوم ابتدایی
شغل:بنا
محل شهادت:همدان،جاده همدان-کرمانشاه
مرکز بستری:بیمارستان اکباتان
نحوه شهادت:درگیری انقلابیون با لشگرطاغوتی81کرمانشاه
گلزار تدفین:گلزار شهدای روستای حسن آباد عاشوری-شهرستان بهار
زندگی نامه:
این شهید بزرگوار درسال 1337در یک خانواده مذهبی در روستای یعقوب شاه چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا سوم ابتدایی ادامه داد ولی به دلیل فقر مالی خانواده و فقر فرهنگی حاکم بر روستا در دوران ستم شاهی تحصیل را رها کرد و مشغول به کار در کنار پدر بزرگوارشان شدند و خیلی زود به عنوان یک بنای حرفه ای ساختمان شناخته شد در اوج انقلاب زمانی که تظاهرات مردمی علیه طاغوت به اوج خودرسیده بود بارها دراین تظاهرات دوشادوش ملت قهرمان همدان شرکت می جست.
در روزی که (21/11/1357) ستون زرهي لشگر 81 كرمانشاه كه جهت سركوب نمودن حركت انقلابي مردم تهران عازم پايتخت بودند، با گروهی از مردم روستا توسط یک وانت به شهر مراجعه کردند. این اقدام که توسط شهید آیت الله مدنی رهبری می شد توانست این ستون زرهی را متوقف کند كه این شهید بزرگوار در حین درگیری انقلابیون با نظامیان توسط فرمانده این یگان مورد اصابت گلوله قرار گیرد و بعد از انتقال به بیمارستان اکباتان علی رغم تلاش پزشکان در سن 19سالگی به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
بعد از شهادت و اطلاع شهیدآیت الله مدنی خود شخصا با گروهی کثیری از مردم، پیکر پاک این شهید را به روستا انتقال دادند و بعد از انجام اعمال، پیکرشهید در گلزار شهدای روستا به خاک سپرده شد.
با دستور و توصیه شهید بزرگوار آیت الله مدنی جهت تجلیل از این شهید بزرگوار نام این روستا از یعقوب شاه به حسین آباد عاشوری تغییر نام داد.

خاطره ای ازنحوه شهادت:
اول راه پيمائي بود كه بنا شد از خيابان باباطاهر به طرف امام زاده عبدالله حركت كنيم. خبر حمله تانك ها از شب گذشته در گوشي صحبت ميشد، ولي خبر هنوز تاييد نشده بود. در اطراف امامزاده عبدالله بوديم كه ناگهان خبر رسيد تانك ها از طرف کرمانشاه به طرف تهران در حال حركتند.
جوان بوديم و پرنشاط. در اولين فرصت خود را به تانك ها رسانديم. در چشم به هم زدني جاده بسته شد و اولين كاري كه از دستمان آمد ماشين هاي اوراقي كنار جاده را وسط جاده ريختيم. به فكر جلوگيري از تانك ها بوديم لحظه به لحظه بر ميزان جمعيت افزوده ميشد. بعضي ها ريختند سر تانك ها و ارتش تسليم شد. ناگهان تيري شليك شد. ما كنار يک تانك بوديم. فردي نيز روي تانك دراز كشيده بود كه تير خورد. من او را روي دوش گرفتم و به طرف عقب كشيدم احتمال شدت درگيري ميرفت. همان طور كه او را به عقب ميآوردم، ديدم شهيد مدني مثل شمع در وسط ايستاده و عده كمي در اطرافشان ايستادهاند.
يك فرمانده ارتش هم در كنارشان ايستاده بود و شهيد مدني ميگفتند: «اينها از خود ما هستند. ارتش متعلق به ماست. اينها برادرهاي ما هستند.» يكباره دستم را كه غرقه در خون بود، بالا گرفتم و گفتم اين نشانه برادري است. اين خون را ببينيد.» .سريع خودم را از جمع خارج و مرد زخمي را روي موتوري سوار و به طرف بيمارستان اعزامش كردم.
—------------------------------
سال روز شهادتت مبارک...


کد مطلب: 427617

آدرس مطلب: https://www.estalpress.ir/news/427617/زندگی-نامه-شهید-حسین-عاشوری

استال پرس
  https://www.estalpress.ir