به گزارش
پاپایا؛ به نقل از
عصرهامون، پایگاه خبری عصرهامون به مناسبت روز خبرنگار پوریا جهانتیغی و نجمه خسرو پرست را به عنوان دومین زوج خبرنگار به دفتر این پایگاه خبری دعوت کرد.
عصرهامون: خودتون رو معرفی بفرمایید و در کدام رسانه مشغول به فعالیت هستید؟
پوریا جهانتیغی هستم خبرنگار روزنامه سیستان و بلوچستان
نجمه خسرو پرست هستم مدیر مسئول پایگاه خبری زاهدانه
عصرهامون: چند سال است ازدواج کردید؟
پوریا: 20 اردیبهشت 95 عقد کردیم که 3 ماه بیشتر نیست.
عصرهامون: تاریخ تولد همسرتون؟
پوریا: 25 خرداد 68
نجمه: 14 تیر 67
عصرهامون: در خصوص نحوه آشنایی تان بفرمایید؟
پوریا: از آنجایی که همسرم قبلا در روزنامه فعالیت می کرد در محل کار با هم آشنا شدیم بعد همسرم از روزنامه جدا شد و در نهایت از ایشان خواستگاری و بعد عقد کردیم.
عصرهامون خطاب به پوریا: چه زمانی بله رو شنیدید و از چه کسی و چه حسی داشتید آن لحظه؟
پوریا: جواب بله را از مادر خانومم گرفتم تماس گرفتن با مادرم و جواب را دادند ( باخنده) البته من می دونستم جوابم مثبت است.
2 سال پیش هم ایشون رو به خانواده پیشنهاد دادم به دلایلی فاصله افتاد.
عصرهامون خطاب به نجمه: دلیل اینکه به ایشون جواب مثبت دادید چی بود؟
نجمه: دوسش داشتم.
عصرهامون خطاب به پوریا: بعد از چند بار بله رو از ایشون گرفتید؟
نجمه( با خنده) خطاب به پوریا: بزار من بگم ، ایشون از بس هول کرده بودن زمان عقد به جای من بله رو گفتن.
پوریا: خیلی روز پر استرسی بود. از آنجایی که من خیلی بچه مذهبی بودم روز عقدمون وقتی وارد مجلس شدم ودر کنار همسرم جا گرفتم از خجالت دلم می خواست زمین دهن باز کنه که یک دفعه پدر زنم دستم رو گرفت و در دست همسرم گذاشت اون لحظه داشتم غش می کردم.
عصرهامون خطاب به پوریا: زیر لفظی چی دادید؟
پوریا: قول دادم ماه عسل اگر خدا قسمت کند ببرمشون کربلا.
عصرهامون: یک خاطره شیرین یا متفاوت از زندگی مشترکتون بفرمایید؟
پوریا: دست یافتن به همسرم که از همکاران سابق بنده در رسانه بودند و بی واسطه به هم رسیدیم یکی از بهترین خاطرات است.
یک مورد دیگه هم بود که روز خواستگاری وقتی بهمون گفتن برید با هم صحبت کنید توی اتاق از هم خجالت می کشیدیم و مدام ایشون به من می گفت تو اول بپرس من به ایشون تا اینکه بعد 3 دقیقه بدون اینکه سوالی پرسیده باشیم از اتاق اومدیم بیرون و خانواده ها صلوات فرستادن.
یک خاطره ناراحت کننده هم دارم عقد من و همسرم به دلیل فوت زن عمو پدریم به ساده ترین شکل ممکن انجام شد و در مراسم ما به اندازه انگشتان دست هم از خانواده ما نبودند این یکی از بدترین اتفاقات زندگی من بود.
نجمه: معمولا 2 نفر که عقد می کنند آقا برای خانم گل میاره اما از آنجایی که ما خبرنگارا همه چیزمون متفاوت تر از بقیه زوج هاست پوریا هر روز با یک روزنامه به دیدنم میاد این کار متفاوت و خاطره شیرینی است.
عصرهامون: یک خاطره شیرین از کارتون بفرمایید؟
پوریا: برای تهیه گزارش رفتیم به مناطق شیر آباد به سراغ خانواده ای که دخترش به دلیل فقر اقدام به خودسوزی کرده بود دختر دوم این خانواده هم قصد خودکشی داشت پسری داشتند حافظ کل قرآن که به خاطر ماهی 30 هزار تومان مسئولیت یک پیرزن و پیرمرد رو برعهده گرفته بود و به قول معروف ترو خشکشون می کرد به طوری که اگر پسر بچه رو می دیدید فکر می کردید مرد جوانی است پس از انتشار گزارش با عنوان تکه نانی کپک زده برای افطار یک دکتر و موسسه خیریه اعلام امادگی کردند که این یکی از بهترین خاطرات کاری من است اینکه توانستیم مشکلی را در یک خانواده از استان هم رفع کنید.
عصرهامون: چه رنگی رو دوست دارید؟
نجمه( باخنده): هر رنگی رو من بگم.
عصرهامون: عرصه خبر چه تاثیری در زندگی مشترکتون گذاشته و زندگی زوج خبرنگار چه فرقی با سایر زوج ها دارد؟
نجمه: همه دغدغه زندگی ما خبر شده هیچ وقت کنار هم نیستیم هر زمان برنامه ریزی می کنیم یا من نیستم یا ایشون. بحث بعدی اینکه وقتی مسافرت هم می رویم دغدغه کار داریم و نگرانیم که مبادا سایت بروز رسانی نشود.
مورد بعدی استرس های کار خبرنگاری است که باعث میشه این استرس ها و نگرانی ها روی زندگی ما تاثیر داشته باشد به طوری که یک بار برای تهیه گزارش به استانداری مراجعه کرده بودیم که حراست استانداری دوربین بنده رو گرفت البته این موضوع با شکایتی که بنده کردم رفع شد با این حال دغدغه فکری بود.
پوریا: زوج های خبرنگاری زندگی شان با کل مردم دنیا متفاوت است به دلیل کنار هم نیستن حتی برای صله ارحام هم وقت نداریم و همیشه خانواده ها و آشنایان شاکی هستند، حتی روز های تعطیل هم کنار هم نیستیم.
مورد بعدی نبود امنیت شغلی است که روی زندگیمون خیلی تاثیر میذاره و همواره نگرانی این رو داریم که مبادا کارمون رو از دست بدیم.
عصرهامون: سختی های کار بیشتر است یا سختی های زندگی؟
نجمه: پیش از عقد اصلا سختی در خانه نداشتم و مدام درگیر کار بودم اما زمانی که ازدواج کردم دغدغه های زندگی و کارم زیادتر شد.
عصرهامون: بهترین کادوی تولدی که از همسرتون گرفتید چی بوده؟
پوریا: من یک ادکلن و یک جشن خانوادگی در خانه گرفتیم که هر کدوم از اعضای خانواده یک هدیه داد.
نجمه: یک بلوز براش گرفتم .
عصرهامون: تا حالا پیش آمده جلسه ای را با هم بروید؟ اگر بله چه کسی خبر را از روی ضبط پیاده کرده؟
پوریا: بله رفتیم و برخی مواقع بنده و بعضی وقت ها هم خانومم پیاده کردند ولی چون در 2 رسانه متفاوت کار می کنیم تدوین خبر رو به صورت جداگانه انجام دادیم.
عصرهامون: بزرگترین آرزوی شما چیست؟
نجمه: در دوران مجردی دوست داشتم برم سفر زیارتی که این آرزو محقق شد و این بار دوست دارم این سفر زیارتی رو با همسرم برم.
پوریا: من قبل از همه این ها آرامش می خوام از همسرم.
(با خنده) البته بزرگترین آرزوی همسرم من بودم. حالا جدی جدی خانم تر از همسرم پیدا نکردم.
رانندگی کدام بهتر است؟
پوریا: همسرم اما تنها بدی رانندگی همسرم این است که شب ها با سو بالا رانندگی می کنند.
عصرهامون:گله و در خواست شما از مسئولین چیست؟
پوریا: نبود امنیت شغلی یکی از دغدغه های قشر خبرنگار است، موضوع بعدی اینکه هیچ حامی نداریم به طوری که چندی پیش یکی از مسئولین از مسئول یکی از رسانه های استان شکایت کرد آن وقت خانه مطبوعات حتی یک بیانیه برای حمایت از خبرنگار مربوطه منتشر نکرد.
موضوع بعدی نبود تعاونی رفاهی برای خبرنگاران استان است و اینکه حتی هزینه ورودی سینما هم هیچ تفاوتی برای خبرنگاران با مردم عادی نیست حتی یک تخفیف نداریم چه برسد به امکانات تفریحی .
یکی دیگر از دغدغه خبرنگاران استان حق بیمه است با اینکه هر رسانه می تواند 5 نفر را بیمه کند و با توجه به ازدیاد رسانه های استان اگر همه خبرنگاران بیمه نمایند دیگر خبرنگاری در استان نیست که بیمه نباشد. اگر من پیشتر ها بیمه بودم الان سابقه 15 ساله داشتم.
عصرهامون:اگر خبرنگار نبودید دوست داشتید در چه کاری فعالیت می کردید؟
پوریا: فعالیت در امور فرهنگی و روحانیت رو دوست داشتم اما قسمت نشد.
نجمه: دوست داشتم وکیل باشم اما خانواده مخالفت کردند پدرم دوست داشت حسابدار باشم اما قسمت نشد.
عصرهامون: اگر جای مسئولین بودید مهمترین مشکلی که حل می کردید در استان چه بود؟
پوریا: متاسفانه مسئولین استان سیاسی باز شدند در یکی از شهرستان های استان یک زمین از دولت قبل خاکی مانده و آسفالت نیست برای همین دولت جدید پیگیر نمی شود دولت ها اینجوری هستند می گویند سیاست ما با سیاست دولت قبلی فرق می کند وقتی از استاندار می پرسم مصوبه های دولت احمدی نژاد و دولت دهم چرا پیگیری نمی شود می گوید من مسئول اجرای مصوبات دولت قبل نیستم دولت قبل هر جا نشستن مصوبه دادند خودشان باید پاسخگو باشند.
دولت موظف است مصوبه دولت قبل را انجام دهد موظف است مصوبه سفر حضرت آقا را انجام دهد چرا با وجود این که نزدیک به 2 دهه از مصوبه سفر مقام معظم رهبری به استان می گذره هنوز اجرایی نشده و روی زمین باقی مانده چرا پیگیری نمی شه چرا مصوباتی که در دولت احمدی نژاد داشتیم پیگیری نمی شود چه کسی باید پیگیری کند اگر من مسئول پیگیری نکنم چه کسی باید پیگیری کند.
من مسئول دنبال سیاسی بازی ام دنبال این هستم که دوستان و آشنایان خود را به جایی برسانم کدام مسئول به جز خبرنگاران ساعت 12 شب برای مشاهده وضعیت اونجا رفته شیرآباد؟
چرا در خیابان کریم اباد انقدر خاکی و اشغال است چرا سرعت گیر های استاندارد تنها در محلاتی که مسئولین نشین است می باشد و در جاهای دیگر شهر غیر استاندارد است؟
چرا تنها در خیابان های خاصی آشغال ها به موقع جمع آوری می شود؟
چرا در بیمارستان ها به پزشک ها هیچ نظارت نمی شود و و وقتی به پزشکی در بیمارستان مراجعه می کنیم می گویند به مطب مراجعه کن .
چرا بیش از 6 هزار صنف بدون مجوز دارند فعالیت می کنند چرا این موارد پیگیری و برخورد جدی نمی شود؟
دغدغه مردم چی است چرا نرخ ها در مغازه ها با هم فرق می کند مشکل مردم را من رسانه پیگیری می کنم مسئولین فقط می گویند چشم ! چشم بدون ابرو و وعده سرخرمن که برای مردم کاری نمی کند . راه آهن استان، نهضت آسفالت در زمان مهندس آزاد استاندار وقت 2 دولت قبل.
پول هایی که وارد استان می شود کجا خرج می شود چرا سد هایی که می سازند مهندسی نیست سد لادیز تنها منبعی برای تامین آب های زیر زمینی پاکستان شده است چرا مهندسی نمی شود چرا این قضایا پیگیری نمی شود چرا سد زیر زمینی نمی زنند بر اساس براورد هایی که شده تا 5 سال اینده ما باید به زابل اب بدهیم به خاطر سد سازی های افغانستان. چرا مسئولین این موارد را پیگیری نمی کنند؟
چرا باید سفر وزیر صنعت به استان 80 میلیون تومان هزینه مصرف کند در حالی که بسیاری از خانواده های روستایی با یارانه گذران زندگی می کنند. 80 میلیون تومان سفر یک روزه وزیر صنعت درد خیلی از مردم فقیر نشین استان را حل می کرد.
تا حالا کدام مسئول ما گرسنه خوابیده با شعار دردی از مشکلات مردم حل نمی شود.
چرا برای طوفان شن هیچ اقدام کارشناسی انجام نمی شود چرا عادت کردیم همیشه مشکلات را گردن بقیه بندازیم می گویند طوفان خوزستان تقصیر داعش است پس لابد طوفان زابل هم تقصیر طالبان و آمریکا است چرا سر منشا شناسایی نمی شود و درد مردم را نمی بینند اگر من جای مسئولین بودم حتی یک لحظه وقتی توانایی حل مشکلات مردم را نداشتم پشت میز نمی نشستم مسئولیت بار سنگینی است حق الناس است.
فقر پهناور ترین و جوان ترین استان کشور را زیر سوال برده جوانان افسرده شدند حتی یک محل تفریحی هم برای جوانان استان نیست.
نجمه: اگر جای مسئولین بودم و در رفاه کامل زندگی می کردم شاید کاری نمی کردم تا زمانی که مسئولین بین مردم نباشند و درکشان نکنند نمی توانند دغدغه مردم را درک و حل کنند.
عصرهامون: یک جمله در وصف همسرتون بفرمایید؟
پوریا: عشق
نجمه: زیبا ترین لحظاتم را به پای ساده ترین دقایقت می ریزم تا بدانی تو را برای تو دوست دارم.
انتهای پیام/