به گزارش
پاپایا، به نقل از
فارس، «محمد سرور رجایی» فعال فرهنگی و اجتماعی مهاجرین افغانستانی در یادداشتی به موضوع تحصیل مهاجران افغانستانی در ایران پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: چند ماه پیش بود که رسانههای خبری ایران، با استقبال باشکوه از دستور رهبر انقلاب اسلامی ایران نوشتند: «امسال همه کودکان افغانستانی، چه آنهایی که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنهایی که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند، باید در مدارس دولتی ایران ثبتنام شوند.»
چنین دستوری ازسوی عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری ایران، صادر شده بود.
پیشتر از آن هم رهبر انقلاب با دستور «تکریم مهاجران افغانستانی» امیدها را بهسوی دل ناامید مهاجران رهنمون ساخته بود.
وقتی ایشان در دیدار با رئیسجمهور کشورم فرمودند: «تهران خانه برادران افغانستانی است»، انگار تابلوی برجسته و روشنی را برای مسئولان عالی نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با مهاجران افغانستانی بر دیوار بلند دوستی دو ملت نصب کردند.
مهاجران با خوشبینی بسیار از این دستور تاریخی که بهصورت رسمی، هم رسانهای شده بود و هم در سایت وزارت آموزشو پرورش درج شد، در انتظار ثبتنام فرزندانشان ماندند.
برای اولینبار بود که برای جمعیت میلیونی مهاجران افغانستانی چنیناتفاق روشن تحصیلی رقم میخورد.
ما مهاجران بعد از سه دهه حضور، امسال نهتنها امیدوار بودیم که ایمان داشتیم با رفع همه موانع تحصیلی کودکان دارا و ندار ما فرصت تاریخی فراهم شده تا همه کودکان افغانستانی تحصیل کنند.
فرایند ثبتنام کودکان بدون مدرک مهاجران افغانستانی برای مراحل ثبتنام کودکان امیدواریها را بیشتر کرد؛ حتی نگرانی پرشدن ظرفیت مدارس محل سکونت مهاجران را نیز کاهش داد، اما بااینهمه خوشبینی، مشکل دیگری خانوادههای مهاجر را که دانشآموزی در پایه دهم دارند، سخت نگران کرده است.
گفته میشود که همه دانشآموزان پایه دهم در سرتاسر ایران اسلامی، هماکنون دغدغه انتخاب مسیر ادامه تحصیل در مقطع متوسطه دوم را دارند.
نگارنده که خود ساکن جنوب شهر تهران است و دانشآموزی نیز در این پایه دارد، خوب میداند که در حاشیههای شهر بزرگی مانند تهران، هزاران دانشآموز پسر و دختر مهاجر افغانستانی وارد پایه دهم شدهاند اما مشکلاتی دارند:
١. این دانشآموزان در هر رشته نمیتوانند ثبتنام کنند. ناخواسته گرفتار تبعیض میشوند؛
2. این دانشآموزان هدایت تحصیلی اجباری میشوند؛ هدایتی که ممکن است انگیزه تحصیل را از آنها بگیرد. خانوادهای که فرزند دانشآموزش را با خوندلخوردن و جانکندن تا این پایه تحصیلی رسانده است، چه کند و چه جوابی دارد که به فرزندش بدهد؟
3. درحالحاضر مدارس حاشیه شهر تهران بزرگ به خانوادههای مهاجر میگویند: «هنوز برای ما بخشنامه نیامده است. تا ١5شهریور/ سنبله صبر کنید».
این جواب، ضربالمثل «وعده سر خرمن» را تداعی میکند؛ چون همه آگاهان به مسائل ثبتنام مدارس، میدانند که در ١5شهریور/ سنبله عملا ظرفیتهای مدارس تکمیل میشود.
امیدوارم مسئولانی که معتقد به کرامت انسانی هستند و در پی گسترش آموزههای اخلاقی، در این مهم توجه جدی نشان بدهند. به هر دلیل اگر این مشکل موجود پیش از شروع سال تحصیلی رفع نشود، خواسته یا ناخواسته کدورتها و تبعیضها را دامن خواهد زد.
زمین ذهن آماده به کاشت دانشآموزان نیز پذیرای بذرهای تعصب و نفاقی خواهد شد که دشمنان مشترک ما آن را آرزو میکنند و دامن میزنند.
انتهای پیام/ح