به گزارش
پاپایا، در یک صورتبندی کلی روابط ایران و عربستان بهویژه پس از تحولات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دستخوش تحولات بیسابقهای گشته است. چشمانداز ژئوپولتیک خلیجفارس و تأثیر آن بر روابط ایران و عربستان را میتوان در هر دوره قبل از انقلاب اسلامی، بعد از انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی، از پایان جنگ تحمیلی تا ۱۱ سپتامبر و از ۱۱ سپتامبر تاکنون ترسیم کرد که مجال تشریح آنها در این مقال نمیگنجد.
از سوی دیگر ایران و عربستان که تا قبل از انقلاب اسلامی با توجه به دکترین نیکسون نقش دو ستون سیاستهای آمریکا را در منطقه خاورمیانه داشتند، پس از انقلاب اسلامی با توجه به مؤلفههای مهم تأثیرگذار در این زمینه، بهسرعت بهعنوان دو رقیب جدی در زمینههای سیاسی، مذهبی با یکدیگر به رقابت پرداختند و در مقاطعی هم وارد عرصه تقابل و تنازع شدند. جدای از مؤلفههای اساسی رقابت و تقابل موجود در روابط دو کشور که دارا بودن ذخایر عظیم هیدرو کربنی، موقعیت استراتژیک در منطقه، تمرکز قدرت دو گروه اصلی مسلمان یعنی شیعیان و اهل سنت و تبدیل این دو کشور به دو قطب فرهنگی، فکری و مذهبی در جهان اسلام و... را شامل میشود، تحولات گسترده منطقهای بهویژه بعد از موج بیداری اسلامی، تغییرات فرامنطقهای بهخصوص تغییر رویکرد راهبردی آمریکا در منطقه که در مقایسه با دوران جنگ سرد تحتتأثیر عوامل متعدد دچار تحولات بنیادین شده و رویکرد سلطهطلبی مطلقگرا و رویگردانی از متحدان سنتی از جمله پیامدهای آن است. سیاستهای غلط و تهاجمی حاکمان ناپخته عربستان سعودی بعد از مرگ ملک عبدالله، بازیگری مقتدرانه و حکیمانه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان رقیب سنتی و اصلی عربستان در سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای و سایر عوامل تأثیرگذار موجب شده است تا روابط فیمابین به تنشآلودهترین شکل خود در سابقه تاریخی دو کشور سوق پیدا نماید.
آنچه در این زمینه موجب گستاخی حاکمان عربستان سعودی در مقابل جمهوری اسلامی ایران در برهه اخیر شده است، بهگواه فکتهای ارایهشده توسط بیشتر مراکز مطالعاتی سیاستهای منطقهای، بیش از آنکه نشانه قدرت عربستان سعودی باشد، بیانگر مؤلفههای ضعف و سستی در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور است که بهصورت جدی موقعیت و بنیان ساختار قرون وسطایی آن را دچار بحرانهای جدی کرده است.
در یک جمعبندی کلی و جدای از سیاستهای مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران در بستری از تحولات بینالمللی و منطقهای، عربستان سعودی که سالهاست حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی گروههای تکفیری و تروریستی را در رأس برنامههای خود برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر تحولات منطقهای قرار داده، اکنون بهواسطه کاهش قیمت نفت با کسری بودجه بیش از ۸۸ میلیارد دلاری مواجه است، و در سوریه، یمن و عراق دچار سردرگمی و شکستهای متعدد سیاسی و نظامی است که با مؤلفههای تأثیرگذاری مانند نزدیکی روسیه و ترکیه (بهویژه بعد از کودتای اخیر در ترکیه) برای حل بحران سوریه، بروز نشانههای توافق آمریکا و روسیه برای پایان تروریسم و ابقای بشار اسد، نزدیکی احتمالی و قریبالوقوع آنکارا و دمشق و تغییر سیاستهای جدی حمایتی آمریکا از عربستان و عدم نیاز به نفت آن کشور (مصوبه اخیر کنگره ملی آمریکا مبنیبر پیگرد قضایی عربستان سعودی و دخالت آن در حادثه ۱۱ سپتامبر) همراه شده است.
بر این اساس بهخوبی روشن است که جهتگیری تهاجمی و گستاخانه رژیم منحط عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر حکایت از ضعف، بحران و ناکارآمدی دارد تا اقتدار و قدرت، و سهل است که موجودیت ساختار سیاسی پوسیده، منحط و عقبافتاده آن هم در معرض فروپاشی و اضمحلال جدی باشد.
منبع:قدس آنلاین