با بال و پرت نگو که ماندن ننگ است
فریاد نزن که آسمان خوشرنگ است
برگرد پرنده! دل به پرواز نبند
اینجا دل یک قفس برایت تنگ است
نام : نور علی
نام خانوادگی : شوشتری
نام پدر : فرج الله
ولادت : 12 اردیبهشت ماه 1327
شهادت : 26 مهرماه 1388
محل شهادت : پیشین ، سیستان و بلوچستان
مسئولیت : جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران - فرمانده قرارگاه قدس زاهدان
مزار یادبود : مشهد، گلزار شهدای بهشت رضا (ع)
در جمعی پاک و عاشق و با صفا كه نورخورشید یكرنگی و همدلی و محبت آنان كوركننده چشم خفا شان كوردل بود، دستی پلید و زشت درآمد و خون عاشقان فرشته خوی امت اسلام را در هم آمیخت. اما چه باک كه خونهای به هم آمیخته و این پیكرهای پاره پاره و آن جگرهای به دندان گرفته شده، دودمان و بنیاد سلسله ظلم و تباهی و تیرگی را سست تر از همیشه خواهد كرد.
شهادت، این یگانه معشوق پاكبازان و دلدادگان حریم دوست، سالها پس از پایان دوران دفاع ده ساله ، نه هشت ساله ، ملت مظلوم ایران اسلامی، كماكان عاشقانی را كه ناله ای از جنس نیاز دارند، در آغوش می كشد.
اما محفل عشق و عاشقی ابن بار چه با صفا و بی آلایش است. مردی از تبار قافله عشاق، جانبازی جامانده از قافله نور، فرمانده ای از سلاله همت و باكری، كنار چند نفر از همسنگران همراهش، در جمعی با صفا و خاكی و در جمع بزرگی از عشایر بلوچستان ایران، و به همراه آنان و در كنار آنان به خاک و خون كشیده می شود و كبوتر عاشق و خسته روح بزرگش هم پرواز و همداستان با عاشقان بی ریا و باصفای عشایری، تا حریم ملكوت اوج می گیرد.
چه زیباست این پیوند خون، جاماندهای از قافله شهدای ملت ایران در نبرد ده ساله با همه استكبار، با خون عشایر شهید پروری كه بار كینه و نفرت استكبار را این بار از شرق كشور به دوش می كشند و ضحاک ددمنش، خون این جانباز عاشق و آن جمع پاک عشایری را در هم آمیخت و پیكرهای پاره پاره و گلگون آنان را در آغوش یكدیگر به مجسمه ای از جنایت صفتی و ددمنشی خود و تابلویی از زخم دیرین خون از ملت مسلمان ایران بدل ساخت.
آری، دست كثیف فتنه بیگانه بار دیگر از آستین كافران و ملحدان بیرون آمد و حاج نورعلی شوشتری این پیر قافله خراسانی های شهید را پس از مدال جانبازی كه در جنگ با كفر صدامی به سینه آویخته بود، به افتخار شهادت نائل كرد و او را در میان جمعی از عشایر پاک بلوچستان به ملكوت اعلا پیوست.
چه زیباست این عروج عشایر بلوچ و این رزمنده خراسانی، چه زیباست این عشق آسمانی و عروج عرفانی و چه تیره است روی كفر جهانی كه دست خود را به خون این رزمنده و آن عشایر پاک، در میان جمع بی ریا و با صفا آلود.
سرنگون باد سلسله كفر جهانی و جاوید باد یا شهیدان عشایر و سیاهی مان كه در این حركت كوردلانه، تا حریم ملوكت اوج گرفته و جاویدان شدند.
زندگینامه
در دوازدهمین روز اردیبهشت ماه 1327 هجری شمسی كودكی در "ینگجه" سرولایت نیشابور پا به عرصه جهان نهاد كه پدر و مادرش نام او را به دلیل عشق و محبتی كه به امیرمومنان علی(ع) در دل داشتند "نورعلی" گذاشتند. خانواده نورعلی، خانوادهای مذهبی، متدین بودند و پدرش "حاج فرجالله" كدخدا و بزرگ "ینگجه" در همه حال از مردم، دستگیری و حمایت میكرد. او در خانوادهای كه عشق و علاقه به اهل بیت رسول (ص)، نسل به نسل و سینه به سینه به هم رسیده بود، در دامن مادری نیكو خصال به نام "زهرا" رشد كرد.
"نورعلی" همچون دو خواهر خود "بتول و طاهره" و دو برادرش "غلامحسین و غلامحسن" در مكتب ملاعباس پدربزرگش قبل از هر چیز دیگری با قرآن آشنا شد و بعد از آن در تنها دبستان ینگجه تحصیلات ابتدایی را آغاز نمود.
در خانواده كدخدای ینگجه تحصیل علم و تقوا، امری لازم بهشمار می آمد، به همین دلیل نورعلی تحصیلات راهنمایی خود را در "چكنه" ادامه داد.
فرزند چهارم حاجفرجالله شوشتری، از همان نوجوانی به رسم آبا و اجدادی اش همواره در مراسم مذهبی روستا در صف اول قرار داشت؛ بهطوری كه مردم ینگجه هر محرم از حسن خوانی او كه جوانی درشت هیكل و خوشصدا بود و صدایش در میان دستههای عزاداری تمام كوی و برزن را می لرزاند، به وجد می آمدند.
دوران نوجوانی تا جوانی نورعلی به سرعت سپری شد و در سال 1347 سربازی او در تهران گذشت.
او پس از پایان سربازی در تاریخ 26 بهمن ماه 1349 دختر محضردار ینگجه را كه از دوستان قدیم و دوران تحصیل حوزه پدرش بود، به عقد خویش درآورد و دو سال بعد با وی ازدواج كرد.
سالهای 50 تا 51 برای "نورعلی شوشتری و همسرش طیبه دُرری سرولایتی" كه آن زمان زندگی را با كشاورزی و خشكسالی میگذراندند، سالهای زیاد راحتی نبود تا اینكه او به اهواز رفت و حدود 3 سال در كار جاده سازی بود و با فوت پدرش در حالی كه مهندس پیمانكار اصرار به ماندن او و سكنی گزیدن در جنوب داشت، به ینگجه بازگشت.
نورعلی در مدت 8 سالی كه در ولایت پدری خود زندگی كرد، صاحب سه فرزند به نامهای: مهناز- فرجالله و روحالله شد و در سال 58 و بحبوحه انقلاب به نیشابور نقلمكان كرد.
بیتردید در مسیر حركت هر انقلابی، چهرههایی هستند كه بیش از دیگران بر روند رویدادهای آن انقلاب تأثیر میگذارند. سردار شهید نورعلی شوشتری به شهادت همرزمان و همراهانش از چنین ویژگی برخوردار بود و از صبح پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) در خطرخیزترین صحنههای انقلاب حضور یافت و با رشادت و تدبیر به مدیریت بحرانهای كوچک و بزرگ پرداخت، بهطوری كه دوستانش میگویند:
"هر وقت میخواستیم سراغ او را بگیریم، باید به دشوارترین صحنههای اداره كشور سر میزدیم."
او كه پیش از انقلاب اسلامی، در فعالیتهای ضد رژیم ستمشاهی نقش بسزایی داشت، پس از پیروزی انقلاب و تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جزو نخستین كسانی بود كه به عضویت این نهاد مقدس درآمد.
شهید شوشتری در آغاز دوران طولانی جهاد و مبارزه همچون سربداری سترگ از خراسان به همراه خیل بسیجیان جان بر كف به كردستان شتافت و با همراهی آنان كه به فرماندهی اش برگزیده بودند، به نبرد سختی مشغول شد كه نتیجه آن، آزادسازی سنندج از اشغال عوامل بیگانه بود.
در همین نبرد جانانه شجاعت، تدبیر و توانمندیهای این سردار بزرگ آشكار شد. او با كاردانی و درایت توانسته بود نقش بارزی در پیروزی های مردم مسلمان كردستان علیه عوامل استكبار جهانی در این منطقه ایفا كند و نام خود را با مجاهدت های خاموش رزمندگان اسلام در غرب كشور قرین سازد.
تحمیل جنگ سهمگین عراق علیهایران، فرصت 8 سالهای برای این سردار دلاور به وجود آورد تا جوهره وجودی خود را به منصه ظهور برساند و با ورود به تنور جنگ، سلسله مراتب فرماندهی را در پرخطرترین معركههای جنگ به دست آورد و از فرماندهی گروهان، گردان، محور، تیپ، لشكر تا هدایت عملیات را طی كند. او فرمانده پیروز گردان های خط شكن بود و در جبهههایی كه هدایت عملیات برعهدهاش بود، مشحون از اطمینان در پیروزی بر خصم بود.
كارنامه تیپ ظفرمند جواد الائمه (ع) و لشكرهای خط شكن 21 امام رضا (ع) و 5 نصر با نام این فرمانده پرآوازه و شجاع و مدیر و مدبر عجین است و نقش ارزشمند وی در آزاد سازی مناطق اشغالی خوزستان از لوث وجود صدامیان بعثی و حماسههای آزادی بستان، فتحالمبین، شكست ارتش بعث عراق در عملیات بزرگ آزاد سازی خرمشهر و نبردهای سرنوشتسازی چون: (رمضان" شرق بصره)، (خیبر "جزایر مجنون و شمال شرق بصره)، ( بدر "شرق دجله)، (فتح فاو "والفجر8) و آزاد سازی میمک در غرب كشور فراموش ناشدنی است.
سردار شهید شوشتری نقش برجستهای در فرماندهی قرارگاه نجف اشرف نیروی زمینی سپاه برعهده داشت و در پیروزیی هایی چون فتح مهران، پیشروی قوای اسلام در استان سلیمانیه عراق و عملیات حماسی كربلای 5 كه منجر به شكستن دژ دفاعی بصره و پیشروی نیروی زمینی سپاه به سوی بصره شد، نقشی تاثیرگذار و حضوری كارساز و تعیین كننده در شرایط آن روز جنگ داشت.
سردار حمیدنیا، از فرماندهان دوران جنگ در ارتباط با ویژگیهای درخشنده شهید شوشتری میگوید:
"شجاعت و تدبیر از ویژگیهای بارز سردار شوشتری بود."
به طوری كه با قاطعیت میتوانم بگویم هیچ گاه از دشمن نترسید و همیشه دشمن را حقیر شمرد.
سردار حمیدنیا با توصیف اقتدار و صلابت شهید شوشتری میگوید:
"سال 60 در دفاع از تنگه چزابه در منطقه بستان بر اثر ایستادگی و تدبیر این فرمانده بزرگ با وجود فشار طاقت سوز ارتش عراق و به میدان آوردن چندین یگان رزمی و آماده خود، خط دفاعی ما شكسته نشد."
سردار شهید شوشتری تقریبا در همه عملیاتهای بزرگ دوران دفاع مقدس "به جز عملیات محرم" در منطقه جنگی حضور داشت و رشادت مثال زدنی اش موجب شد به فرماندهی لشكر 5 نصر و پس از مدتی قرارگاه نجف اشرف برگزیده شود. حضور فعال وی در خطوط مقدم جبهه موجب شد تا 7 بار به شدت مجروح شود و افتخار جانبازی نیز چون برگ زرین دیگری در كتاب زندگی سراسر مجاهدتش به ثبت برسد.
با وقوع عملیات مرصاد، به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات دشوار را برعهده گرفت و به روایت شهید صیاد شیرازی، فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت، تا جایی كه در تماس با مرحوم حاج سید احمد خمینی برای گزارش پیشرفت عملیات به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری میفرمایند:
"دراین دنیا كه نمیتوانم كاری بكنم، اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد."
با پایان یافتن جنگ تحمیلی، این سرباز پاكباز اسلام كه ده ها بار تا مرز شهادت پیش رفته بود، در ادامه مجاهدت های خویش، به منطقه شمال غرب كشور شتافت و با پذیرش فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) تداوم بخش راه نورانی مسیح كردستان، شهید بروجردی گردید و مسیر ترقی را به واسطه قابلیتهای مدیریتی و اخلاقی و مردمداری طی نمود و به سمت جانشینی فرماندهی نیروی زمینی سپاه نائل آمد و سازماندهی نوین نیروی زمینی سپاه را بر عهده گرفت و در دوران طولانی در این سمت باقی ماند و با حفظ سمت و هدف تأمین امنیت پایدار و حمایت از مردم منطقه سیستان و بلوچستان به عنوان فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق كشور منصوب شد.
شهید شوشتری طرحهای زیادی برای برقراری امنیت در منطقه سیستان و بلوچستان داشت و عملكردش در مدت كوتاهی موجب ترس ضد انقلاب و عناصر وابسته به بیگانگان شده بود؛ چرا كه آنان میدانستند با به اجرا درآمدن طرحهای شهید شوشتری دیگر جایی برای آنان وجود نخواهد داشت. حدود یک هفته قبل از شهادت، طرح وی را برای سران عشایر و قبایل منطقه جنوب شرق كشور توضیح دادند و با استقبال آنان مواجه شد. این طرح، متضمن ایجاد شغل و امنیت پایدار از طریق تأسیس بازارچههای مرزی و... بود. سران عشایر نیز با رویی گشاده برای اجرای طرحهای شهید شوشتری اعلام آمادگی كرده و مشتاقانه پیگیر عملی شدن آنها بودند.
شهید شوشتری راه حل امنیتی منطقه را نظامی نمیدانست و ریشه ناامنیهای منطقه را در فقر اقتصادی و فرهنگی جستجو میكرد. لذا با طراحی طرحهای متعدد اقتصادی و فرهنگی در پی ریشه كن كردن نفوذ عناصر مخل امنیت در منطقه بود.
روح بلند سردار شهید نورعلی شوشتری همواره در افق شهادت در پرواز بود و یاد دوستان و همرزمان شهیدش لحظهای او را رها نمیكرد و پس از 30 سال مجاهدت هنوز در حال و هوای شهادت بود واین روحیه به او اخلاص و معنویتی بخشیده بود كه دل از دنیای فانی بكند و در حسرت پیوستن به سینه سرخان مهاجر باشد.
سرانجام در یكشنبه خونین 26 مهرماه 1388 در منطقه پیشین سیستان و بلوچستان، به همراه یاران به آرزوی دیرینش یعنی شهادت نائل آمد.
سردار شهید نورعلی شوشتری عمری با شرافت و مجاهدت به سر برد و برای صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی یعنی استقلال و جمهوری اسلامی همانند سربازی جانباز در خط مقدم حوادث و خطرات حضور یافت و خون خود را نثار توسعه، عمران و امنیت پایدار مردمی كرد كه به آنان عشق میورزید. آری، او با شهادت خود مشعل باشكوهی را در بلندای ابدیت پیش روی آیندگان و نیک اندیشان این مرز و بوم روشن كرد.