۰

چرا «فرعونِ کوچکِ کوچک» سقوط کرد؟

دادگاه تجدید نظر مصر، حکم حبس ابد «محمد مرسی» را لغو کرد
مرسی
دادگاه
مصر
مرسی دادگاه مصر
به گزارش پاپایا، مجید تربت زاده : شهوت قدرت از همان روزهای نخست ریاست جمهوری ، چشمهای روشنفکری و سیاستمداری اش را جوری کور کرد که نتوانست کمی آنطرف تر از منافع زودگذر و ظاهری را ببیند و آینده روشنی را برای خود و کشورش رقم بزند.
 
فرصتی فراهم شده بود برای اینکه نخستین رئیس جمهور اسلامگرای مصر، پیشاپیش موج بیداری اسلامی حرکت کند و کشتی انقلاب مردم مصر را به ساحل پیروزی برساند. تاریخ می خواست تکرار شود تا شاید مصرِ بزرگ و تاریخی  بار دیگر دوران شکوه و اقتدار را به چشم ببیند . خیزش پرشور مصری ها می توانست به نتیجه برسد اگر «محمد مُرسی» در سیاست داخلی و خارجی آنقدر خام رفتار نمی کرد و منافع خود و ملتش را به دُم افکار سلفی های متعصب و تند رو گره نمی زد. عضو برجسته «اخوان المسلمین» اگرچه یک متخصص و تحصیلکرده به ظاهر روشنفکر بود اما شهوت قدرت از همان روزهای نخست ریاست جمهوری ، چشمهای روشنفکری و سیاستمداری اش را جوری کور کرد که نتوانست کمی آنطرف تر از منافع زودگذر و ظاهری را ببیند و آینده روشنی را برای خود و کشورش رقم بزند. «محمد مرسی» وقتی داشت برای نخستین جشن سالگرد تحلیفش آماده می شد ، با کودتای ارتش سرنگون و دستگیر شد.دادگاه تجدید نظر مصر روز گذشته اعلام کرد مجازات حبس ابد او به جرم جاسوسی برای قطر لغو شده است.
کشاورزی ، ریاضیات و فضاپیما
زندگی اش مثل بسیاری دیگر از سیاستمدارها ، ساده آغاز شد و معمولی پیش رفت. سال 1951 میلادی در روستای «العدوه» استان «الشرقیه» به دنیا آمد، خانواده اش زندگی متوسط و حتی سطح پایینی داشتند، پدر کشاورز و مادر خانه دار بود و در میان سایر اقوام خویشان شان هم دولتمرد یا سیاستمداری وجود نداشت که بشود امیدوار بود «محمد» را با خودش بکشاند طرف سیاست. مانند بسیاری از جوانهای دیگر به دانشگاه و سپس خدمت سربازی رفت و در 27 سالگی ازدواج کرد. اما این وسط با سایر جوانهای معمولی و همسن و سالهایش یک تفاوت داشت. یعنی سختکوشی و جدیتش در انجام کارها ستودنی بود. سختکوشی را شاید از پدر و شغل کشاورزی اش به ارث برده بود و همین سبب شد این ارثیه ارزشمند را خرج درس خواندن کند. از دانشگا قاهره لیسانس ریاضی و کارشناسی ارشد متالوژی گرفت و چون رتبه برتر را به دست آورده بود برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. دکتری  و فوق دکتری اش را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت. رشته تحصیلی دکتری اش را ریاضیات و دکتری تخصصی اش را «محافظت از موتورهای فضا پیما» نوشته اند. سالهای 1982 تا 85 در همین دانشگاه دانشیار بود و در بازگشت به مصر در دانشگاههای قاهره و الزقازیق ، استاد یار شد و ریاست دانشکده ریاضی را نیز بر عهده داشت.
خوب حرف می زد
بیشتر دنبال کارهای علمی بود تا فعالیت سیاسی. انجام تحقیقات تخصصی در زمینه های صنعت ، تولید بر روی زمین های صنعتی بزرگ ، پژوهش درباره فلزهای سطحی و البته همکاری با «ناسا» در زمینه موتورهای فضا پیمای شاتل که مربوط به دهه 80 است در پیشینه علمی او دیده می شود. سیاست برای او از زمانی به صورت جدی آغاز شد که از طرف استانداری استان شرقی ، به عضویت در کمیته ضد صهیونیسم در آمد. می گویند از سال 1985 به «اخوان المسلمین» پیوست و چون سخنران و مذاکره کننده ای توانمند بود و رازداری و وفاداری اش را هم ثابت کرده بود توانست بسرعت در این تشکیلات پیشرفت کند. با پشتیبانی  اخوان المسلمین به مجلس راه یافت ، چند بار دستگیر و زندانی شد و بعدها نیز مذاکره کننده اصلی این گروه برای گفت و گو با مقام های حکومت مبارک بود. ریاست گروه پارلمانی اخوان المسلمین و بعدها نیز مسؤولیت تبلیغات و روابط عمومی این جمعیت به او سپرده شد . همچنین وقتی اخوانی ها تصمیم گرفتند حزب «عدالت و آزادی» را به عنوان شاخه ای از جمعیت تشکیل دهند کسی را مناسب تر از او برای ریاست حزب پیدا نکردند.
در آب نمک خوابانده شد
موج بیداری اسلامی به مصر رسید و اخوانی ها که از دیر باز به مبارزه با حکومت «سادات» و «مبارک» مشغول بودند با توجه به محبوبیت و طرفدارانی که داشتند رهبری بخشی از جنبش را در دست گرفتند. پیروزی که به دست آمد و کار به انتخاب رئیس جمهور رسید ، کمتر کسی به «مرسی» و ریاست جمهوری اش فکر می کرد. چشم بیشتر طرفداران «اخوان المسلمین» به «خیرت الشاطر» دوخته شده بود که از نفوذ و کاریزمای فوق العاده ای برخوردار بود. طیف سنتی اخوانی ها اما انگار «مرسی» را هم در آب نمک خوابانده بودند برای روز مبادا و رد صلاحیت نامزد اصلیشان . حدسشان درست بود و «خیرت الشاطر» رد صلاحیت شد و آنها «مرسی» را رو کردند تا با شکست «احمد شفیق» به ریاست جمهوری برسد.
مُرسی! مِرسی ...
 
هفته نخست شهریورماه سال 91 بود و ایران، میزبان نشست سران جنبش غیرمتعهدها. محمد مرسی هم که آن روزها نامش به عنوان رییس جمهور منتخب مردم مصر در صدر رسانه ها بود، به تهران سفر کرد تا ریاست دوره ای جنبش را به ایران بسپارد.
سفر او به تهران، هرچند چهار- پنج ساعت بیشتر به درازا نکشید، اما با حاشیه هایی همراه شد که تا چندی، دستمایه شادمانی و پایکوبی مخالفان جریان مقاومت و ائتلاف « عبری-عربی»  شد.
مرسی در تهران، حکومت بشار اسد – هم پیمان ایران- را سرکوبگر نامید. در همان سخنان، او شش بار از سوریه نام برد و تنها دو بار به رژیم اسراییل اشاره کرد.
برخی رسانه ها با اشاره به سخنان مرسی، تیتر زدند: «بمب خبری مرسی در تهران»!
یک رسانه اپوزوسیون ضدایرانی هم در همان روزها شادی و شعف خود را با این تیتر نشان داد: "آقای مُرسی! مِرسی".  اشاره آن ها به رک گویی محمد مرسی علیه دمشق و بشار اسد بود. آن ها همچنین از کم بودن زمان سفر و انجام نشدن دیدار رییس جمهور مصر با رهبر عالی ایران، ابراز خوشحالی می کردند.
نخستین اشتباه
متخصص فضا پیما همانقدر که در امور فضایی ، علم ریاضی ، سخنوری و مذاکره توانایی داشت، در کشور داری خام و کم تجربه بود. شاید به همین دلیل با وجود اینکه بارها خود را رئیس جمهور همه مردم مصر و نه حزب و گروهی خاص خوانده بود، بخش های مختلف دولت را «اخوانیزه» کرد ، با هدف قدرت طلبی ،دایره اختیارات خودش را در برابر دیگر سران قوا افزایش داد ، هم حزبی های «عدالت و آزادی» را اطرافش جمع کرد و بشدت با قوه قضائیه مصر درگیر شد. این در حالی بود که به مردم مصر قول اصلاحات اقتصادی در 100 روز را داده بود و با وجود گذشت روزهای وعده داده شد هیچ تغییری در اوضاع اقتصادی و فساد دولتی به وجود نیامده بود و بسیاری از مسؤولان رژیم سابق نیز هنوز در پست های مهم و حساس حضور داشتند . «مرسی» می خواست انقلاب مردم مصر را با سازوکارها، قانون و ابزار و آدمهای رژیم سابق حفظ کند و به پیش ببرد و این ممکن نبود چرا که به قول کارشناسان : هیچ چاقویی دسته خودش را نمی بُرد! در کنار این اوضاع، بی توجهی او به اقلیت های دینی و مذهبی و دادن آزادی عمل به طرفداران «سلفی ها» که موجب حمله به شیعیان و کشتار آنها و همچنین قتل تعدادی از مسیحیان به دست افراطی ها شد همه و همه دست به دست هم داد تا مخالفان پرشمار او به نشانه اعتراض به خیابانها بریزند و زمینه دخالت نظامیان فراهم شود.  
و با زهم اشتباه
قدرت طلبی در سیاست داخلی و کنار زدن سایر احزاب ، اشخاص و گروهها تنها اشتباه «مرسی» نبود. «فرعون کوچکِ کوچک»در عرصه سیاست خارجی نیز غرور و خودرأیی را پیشه کرده بود. وفاداری به پیمان و قرار دادهای رژیم سابق با اسرائیل (جوری که تعجب و تحسین سران تل آویو را برانگیخت) ، دخالت در امور داخلی سوریه و حمایت از تروریست های سوری، دل بستن به حمایت ناپایدار سعودی ها ، اعتماد به آمریکا و... از جمله اشتباهاتی بود که به کوتاه شدن عمر ریاست جمهوری او و انحراف انقلاب مردم مصر کمک کرد.
منبع:قدس آنلاین
کد مطلب: 425788