۰
یادداشت/

محسن خزایی شهادت را تصاحب کرد

محسن خزایی هم مداح بود، هم خبرنگار و هم بسیجی، محسن با این سه خصلت شهادت را تصاحب کرد.
محسن خزایی شهادت را تصاحب کرد
محسن خزایی شهادت را تصاحب کرد
به گزارش پاپایا،  این روزها غم کسی را باید خورد که غم مردم را داشت، میکروفنش از حوادث سیستان و بلوچستان پای درد مردم می‌رفت تا زلزله بم تا سیلاب گیلان، تا آوارگی مردم عراق و غارت‌زدگی ملت سوریه.
برای همه هم نسخه امید و مقاومت می‌پیچید، نسخه‌ای که به جای دست بالا بردن و یا دست روی دست گذاشتن، از مهیای استقامت و پایداری حکایت داشت، به خاطر روحیه انقلابی‌گری‌اش که امروز برچسب افراطی‌گری در سیه بازار سیاست، شده است.
او در حین جمع شدن با همه، میکروفن را فدای هیچ تسامح و مصلحتی نمی‌کرد، وقتی بحث سلامت مردم شد و برخی به خاطر برخی حساسیت‌های ساختگی که البته امروز هم کم نیست، از سلامت برنج وارداتی سخن می‌گفتند برای اولین‌بار داستان ارسینک داشتن برنج‌های وارداتی را در گیلان مطرح کرد.
وقتی صحنه‌های بودنش را مرور می‌کنم، او همیشه جایی بود که احتمال تقسیم غنیمت شهادت بود، او معتقد بودن در خط اول بود چه در سیستان و بلوچستان که باب شهادت در آن باز است و چه در سوریه، تنها پلاتو در خط اول را قبول داشت یعنی یک خط جلوتر از همه خبرنگاران.
در سوریه و عراق دوربینش مایه شرف ما که شد، بماند، او برای تمام رسانه‌های جهان آبروداری کرد.
برای همه آن بنگ‌های خبری که همه جای جهان پلاتوی حقوق بشر می‌خوانند و در سوریه، عراق و یمن هم‌کاسه شدند با داعش، بی بی سی، سی ان ان و غیره اگر به اندازه حضورشان بر سر هیچ و پوچ در دیگر کشورها، در سوریه حاضر می‌شدند و گزارش می‌گرفتند حالا نصف نیروی تحریریه‌شان سینه قبرستان بود.
جور این غیبت تاریخی رسانه‌ها را محسن خزایی و امثال او باید بکشند، صدا و سیمای ایران باید بکشد، بیهوده نیست که این همه نظام سلطه از رسانه‌ ملی ما بیم دارد، بیم آنها از رسانه ملی ما به خاطر بودن محسن خزایی‌ها در رسانه ملی است، محسنی که هم مداح بود، هم خبرنگار و هم بسیجی، محسن با این سه خصلت شهادت را تصاحب کرد.
------------------
احمد ملاشاهی
------------------
انتهای پیام
کد مطلب: 426147