به گزارش
پاپایا؛ روزنامه کیهان در یادداشت روز خود نوشت:
فریب خوردن از دشمن خدعهگر، چیز عجیبی نیست. اگر به چنین دشمنی اعتماد کرده و فریب نخوریم، جای تعجب و البته تاسف دارد. تمدید قانون داماتو را (تحریمهای 10 ساله علیه کشورمان) هم مجلس نمایندگان و هم مجلس سنای آمریکا با اکثریت «کامل» به تصویب رسانده و به آنهایی که خواب آمریکا را میدیدند رکب زدند. یعنی، تقریبا تمام اعضای کنگره-جمهوری خواه و دموکرات- به تمدید این قانون رای دادهاند. این قانون در همین دولت اوبامای مودب تمدید شده، و طبق خبرهایی که منتشر شده اوباما هم قرار است آن را امضاء کند. اتحاد جمهوری خواه و دموکرات - دستکم در دشمنی با ایران را- مدتهاست که منتقدان فریاد میزنند اما هیچگاه گوش شنوایی نبوده است. از آقای صالحی بگیر تا سخنگوی محترم وزارت خارجه و رئیسشورای عالی امنیت ملی، آقای شمخانی، تا پیش از تصویب مجدد این قانون، تمدید آن را مساوی با نقض برجام دانسته بودند اما بعد از تصویب، مواضع برخی تغییر کرد! وزیر خارجه کشورمان که تمدید تحریمهای ده ساله را نقض برجام دانسته بود دیروز گفته، این اقدام «اثر اجرایی ندارد» و رئیسجمهوری محترم هم دیروز در دیدار نماینده ویژه پوتین آن را صرفا «تضعیف برجام»! خوانده است. جریان رسانهای دولت و مدعیان اصلاحات نیز برای ماله کشی این بدعهدی بزرگ آمریکا به صف شدهاند. در این باره گفتنیهایی هست.
1- «قانون داماتو» در دوران ریاست جمهوری کلینتونِ دموکرات، و «تحریمهای بیسابقه» و به تعبیر غربیها «فلجکننده» در دوران باراک اوبامای دموکرات تصویب شدند. یعنی همان جریان سیاسی که دلباختگان آمریکا، سال هاست سنگ آنها را به سینه زده و برای پیروزیشان در انتخابات ریاست جمهوری دعا میکردند! اما دیدیم دموکراتها پا به پای جمهوری خواهان و بدون حتی یک رای مخالف، به این قانون رای دادند تا باز هم ثابت شود این که منتقدان سالهاست فریاد میزنند بین این دو جریان در موضوع ایران هیچ تفاوتی نیست، شعار نیست، حرف حساب است.
2- میگویند تمدید تحریمهای 10 ساله آمریکا، «اثر اجرایی ندارد» که باید پرسید، اگر این تحریمها اثر اجرایی ندارند، اصلا چرا وارد مذاکره شدیم و برای لغو آنها این قدر از جیب ملت هزینه کردیم؟! نمیگویند اگر تمدید این قانون اثر اجرایی ندارد، چرا پیش از تصویب، آن را «نقض صریح برجام» خوانده و نسبت به تبعات این بدعهدی برای آمریکا خط و نشانها میکشیدند، با فلان مقام اتحادیه اروپا رایزنی کرده، درباره تبعات غیر قابل پیشبینی این اقدام گفتوگو میکردند.
3- زنجیرهایها تا پیش از تصویب «تمدید داماتو» با «غوغازیستی» ایام میگذراندند تا به اردیبهشت سال 96 برسند! و برای این مقصود، با ظرفیت عظیم رسانهای و مالی خود، به «راه انداختن» حاشیه و «جا انداختن» آن به عنوان مسئله اول کشور میپرداختند. تبدیل «لغو کنسرت و سخنرانی» به مسئله اول کشور آن هم در شرایطی که رکود، بیکاری، تورم و دلار نزدیک به 4000 تومانی کمر ملت را میشکست، نمونههایی از این حاشیهسازیهاست. جدیدترین نسخه این حاشیهها روی تلاش قوه قضائیه برای دستگیری یک وکیلالدوله و لغو سخنرانی یک وکیلالدوله دیگر ساخته شد. کار به جایی کشید که رئیسجمهور محترم نیز دست به کار شد و شخصا بر لزوم آزادی بیان تاکید و اقدام قوه قضائیه را «مایه شرمساری» خواند. بسیجِ یک شبه تمام ظرفیت دولت و جریانهای نزدیک به آن برای رسیدگی به این مسئله آن هم در چنین شرایط اقتصادی مایه تعجب و شرمساری شد. همه این حاشیهسازیها برای فرار از پاسخگویی به وعدهها بود. وعده هم این بود که با مذاکرات هستهای تحریمها فرو ریخته اقتصاد شکوفا شده و دلار 1000 تومان خواهد شد. قانون داماتو اما تیر خلاص را بر پیکر نیمه جان برجام زد و همه وعدهها را هوا کرد. حال که آن «تقریبا هیچ» هم هوا شده، طبیعتا از این پس باید منتظر حاشیه سازیها و هنجارشکنیهای بیشتری بود. حاشیهسازی از این پس، از نان شب هم برای شکست خوردگان برجام زده حیاتیتر میشود.
4- صفحات نخست روزنامهها و سایتهای زنجیرهای در نخستین روز پس از تمدید این قانون به خوبی نشان داد که آنها از خیانت دوستان دموکراتشان در ماجرای داماتو حسابی «کُپ» کردهاند. شاید از دموکراتها انتظار چنین خیانتی را نداشتند، شاید هم رای صددرصدی سنا و نمایندگان آنها را گیج کرده باشد. این عده اما هنوز هم از خواب بیدار نشده و ابراز امیدواری میکنند اوباما با این قانون مخالفت کند تا «شاید» با این مخالفت چند ماهی این قانون تعلیق شود و مدت زمانی که تا انتخابات ریاست جمهوری فرصت مانده را هم با «پُز برجام» سپری کنند. مخالفت احتمالی اوباما حداکثر چند ماه این قانون را تعلیق میکند اما بعد از آن، روز از نو خواهد بود و روزی از نو. واکنش عجیب و متناقض برخی مسئولین درباره تمدید این قانون اما، دست فرمان لازم را به زنجیرهایها داد و احتمالا آنها تا امروز صبح باید از «کُپ» خارج شده باشند. از امروز پیاده نظامها برای توجیه خیانت آمریکا به صف میشوند و القا میکنند که... برجام هنوز هم نقض نشده است. احتمالا برای جلوگیری از رسوایی بیشتر چند «حمله دیپلماتیک»! را نیز چاشنی گزارشات، مقالات و موضعگیریهای ظریفِ ضدآمریکایی خود خواهند کرد.
5- با آخرین میخی که دو جریان دموکرات و جمهوری خواه مشترکا به تابوت برجام زدند و با پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، از این پس اروپا ملجأ لیبرالهای وطنی خواهد شد. اصولا زندگی بدون غرب برای این طیف امکان وقوع ندارد. تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران نیز احتمالا با جدیت بیشتری دنبال خواهد شد. موضعگیریها نیز حول این محورها خواهند چرخید که: «آمریکا فقط یکی از اعضای 1+5 است»و «سایر اعضاء همچنان به برجام پایبندند»، «آمریکا با این کار حیثیت خود را به باد داد»،« دنیا فهمید حق با مابود و ما دنبال بمب اتمی نبودیم و آبروی آمریکا رفت و ...» تا چنین القا شود که برجام هنوز نمرده است غافل از اینکه، بسیاری از کشورهای غربی نیز مثل کشورهای مرتجع و عقب مانده عربی، مثل همین لیبرالهای خودمان، به انحاء مختلف به آمریکا وابستهاند و بدون اجازه این کشور جرات آب خوردن ندارند. حتی اگر فرض بگیریم سیاستهای اروپا از آمریکا مستقل است باید پرسید، آیا اروپا آمریکا را رها کرده و به سمت ایران متمایل خواهد شد؟!
این خیانت اما، باعث بیحیثیتی آمریکا هم نخواهد شد، چرا که اصولا این کشور حیثیتی نداشت که با خیانت به ایران آن را از دست بدهد. حیثیت آمریکا در جنگ ویتنام، حمله به عراق و افغانستان و لیبی، راه اندازی قائله داعش و تکفیر، حمایت از جنایات ناتمام رژیم صهیونیستی و آلسعود و صدها جنایت دیگر از بین رفته است. صحبت کردن از حیثیت در «سیاست منهای اخلاق» به جوک شبیهتر است. امروزه کشورهای غربی نه بر اساس اخلاق و وفاداری بلکه بر اساس منافع، سیاستهای خود را تنظیم میکنند. آیا منافع غرب ایجاب میکند از تحریمهای آمریکا علیه ایران تبعیت نکنند؟
6- امروز قطعا باید برای دولت هم ثابت شده باشد که دشمنی آمریکا با ایران نه بخاطر توان هستهای کشورمان بود و نه بخاطر مسائل حقوق بشری (اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و متجاوزان به نوامیس مردم) و حتی توان موشکی بلکه دشمنی آمریکا با ایران، «ماهوی» است. امروزه آمریکاییها دیگر مثل چند ماه قبل هم نمیگویند «رفتار ایران باید تغییر کند» بلکه به صراحت از لزوم «تغییر رژیم» حرف میزنند. آیا وقتی حریف «بدون ترس» برجام را اینگونه نقض میکند و همزمان حرف آخر (تغییر رژیم) را همان اول میزند، نباید «بدون ترس» مذاکره را رها و اجرای یک طرفه برجام را متوقف کرد؟ ادامه چنین وضعی «خسارت محض» است؛ دولت هم بهتر است حرف آخر را بزند.