۰
یادداشت/ کبری آسوپار

دعوا نباید سر سانتریفیوژ باشد‌

آنچه در سه سال گذشته و پیش از این، در دوران اصلاحات تلاش شد که از ذهن مردم خالی شود و به‌جای آن سیمان ریخته شود، بی اعتمادی به غرب و یافتن راه حل مشکلات داخلی در غرب بود.
دعوا نباید سر سانتریفیوژ باشد‌
دعوا نباید سر سانتریفیوژ باشد‌
به گزارش پاپایا؛ «کبری آسوپار» در روزنامه «جوان» نوشت:
نیروگاه‌های هسته‌ای، رآکتورها، آب سنگین، کیک زرد، سانتریفیوژها و کل دانش و فناوری هسته‌ای مردم ایران حتماً خیلی مهم است. همه این سال‌ها برای به وجود آمدنش و باقی ماندنش کلی تلاش و هزینه مادی و معنوی شده و حتی برای داشتنش شهید داده‌ایم. همه مذاکرات 15 ساله اخیر نیز برای نگه داشتن همه آن چیزی است که با عنوان «فناوری هسته‌ای» جزیی عظیم از ثروت مردم ایران به شمار می‌رود. با این همه، مرکز ثقل بحث و دعوای منتقدان برجام، ثروت عظیم‌تری است. برجام، صرفاً یک مصداق است. اختلاف اصلی را باید در مبانی جریانی، تفکرها و گفتمان‌ها یافت که در مقام عمل منجر به شکل‌گیری یا موافقت و مخالفت با برجام می‌شود.

مردم ایران بسیار فراتر و بسیار عظیم‌تر از نیروگاه‌های هسته‌ای و سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم، ثروتی قدرت زا داشته و دارند که در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی 57 (و حتی در جریان شکل‌گیری آن انقلاب) به آنان قدرت بخشیده و آنان را از آسیب‌های بسیاری در امان داشته؛ و آن «استکبار ستیزی»، «بی اعتمادی به غرب» و «ایستادگی روی پای خود» است. آنچه در سه سال گذشته و پیش از این، در دوران اصلاحات تلاش شد که از ذهن مردم خالی شود و به‌جای آن سیمان ریخته شود، بی اعتمادی به غرب و یافتن راه حل مشکلات داخلی در غرب بود. جدال سر سانتریفیوژ و غنی‌سازی جدال سر مصداق‌هاست؛ وگرنه تلاش بر بزک امریکا بود؛ بر جا انداختن این ذهنیت که «امریکا آنقدری هم که جمهوری اسلامی می‌گوید، بد نیست؛ آنقدر دشمن دشمن نکنیم!»؛ بر نهادینه کردن این تفکر که «راه حل مشکلات در ارتباط با غرب است» و اختلاف اصلی و دعوای اصلی سر همین مفاهیم است.

با تمدید تحریم‌های موسوم به قانون داماتو توسط مجلسین امریکا، ایران می‌تواند شکل‌های مختلفی از واکنش را نشان دهد. در نهایت ما می‌توانیم – گرچه به سختی و طی پروسه‌ای زمان‌بر – اما به آن سطح از فناوری هسته‌ای که پیش از اجرایی شدن برجام داشتیم، برسیم؛ اما آیا کسی می‌تواند تضمین بدهد باری دیگر و در موضوعاتی دیگر یا حتی همین موضوع هسته ای، این اتفاق و فریب خوردن از غرب و صرف هزینه‌های گزاف پای «اعتماد به غرب» روی ندهد؟ اگر امروز یک جریان سیاسی در ایران حاضر شد پای میز مذاکره با غرب بنشیند و به قول و قرار امریکایی‌ها و رفقای اروپایی شان اعتماد کند و توافقنامه مشترک امضا کند، چرا فردا روزی همین جریان باز بر مبنای همین اعتماد نهادینه شده، سر موضوعی دیگر به وعده‌های غربی دل خوش نکند و پای میز مذاکره ننشیند؟ مشکل همین جاست که جدال بر سر مصادیق و اصلاح مصادیق الزاماً منجر به اصلاح مفاهیم نمی‌شود. می‌توانند توجیه کنند که این یک بار اشتباه شد، اما نباید مطلقاً راه اعتماد به امریکای مودب و باهوش را بست و اینگونه مفهوم اعتماد به امریکا، امروز در مذاکرات هسته‌ای مصداق می‌یابد و فردا شاید در مذاکرات موشکی، حقوق بشری و ...

مصداق‌ها را می‌شود اصلاح کرد؛ اما تا وقتی آن تفکر و گفتمان اشتباه پابرجاست و از تجربه‌های چندباره عبرت نمی‌گیرد، باید برای آینده این سرزمین نگران بود. آنها امروز یا فردا می‌توانند سانتریفیوژها را برگردانند؛ بتن‌ها را از قلب رآکتور اراک خارج کنند؛ غنی‌سازی اورانیوم را ادامه دهند؛ اخراجی‌های صنعت هسته‌ای را مجدد به کار دعوت کنند؛ اما فرداهایی هم وجود دارد که شاید باز بتوانند با شعارهای پوپولیستی و رنگی مردم را با خود همراه کنند. برای سانتریفیوژها نه، اما برای این تفکر جای نگرانی همیشه باقی است و امروز محل تبیین و روشنگری باید این مفاهیم انقلابی باشد که یقیناً بخشی از مولفه‌های قدرت نرم ایران است.
انتهای پیام/ز
کد مطلب: 426379