به گزارش
پاپایا؛ روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی به قلم «زهرا طباخی» نوشت:
در توریستیترین ایام سال، ترکیه یکبار دیگر رکورد ناامنی را جابهجا کرد و علاوه بر مواجهه با ترس و وحشت ملی، در عمق بحران دیپلماتیک با روسیه گرفتار شد.
سفیر روسها بهدست «پلیس تروریست» دولت اردوغان در قاب رسانه، «آنلاین» ترور شد تا شکل و شمایل تروریسم جامعهستیز از بدویهای وحشی آخرالزمانی به کراواتیهای شهری پیشرفت کند و رنگ و روی صادقانهتری به خود بگیرد. نوع برنامهریزی برای این ترور در صحنه یک بازدید محدود از مظاهر مدنیت در موزه، مقابل دوربینهای انبوه همراه با صبر تاکتیکی نیروهای ویژه برابر شعاردهی قاتل و سپس کشتن او که قصد تسلیم شدن داشت، واکنش نخست ولادیمیر پوتین را توجیه میکند: «چه کسی فرمان ترور را صادر کرد؟!»
سقوط یک دولت
چند پرده به عقب بازگردیم... 3 سال پیش «دیلیمیل» و «گاردین» در گزارشهایی، ناباورانه از فعالیت آزاد و بدون مشکل «داعش» در استانبول و چند شهر مهم دیگر ترکیه خبر دادند. تصاویری از فروش لباس با مارک و نشان رسمی داعش در بوتیکهای آنچنانی استانبول و کافههای اختصاصی حامیان تروریستها در بخش آسیایی شهر منتشر شد و این سطح حمایت علنی از گروهکهای جنگجوی آموزشدیده بهت جهان را برانگیخت. صداوسیمای خودمان نیز کلیپهایی از میزهایی که داعشیها در ساعات شلوغی شهر در میادین پر رفتوآمد با پرچمهای داعش برپا کرده و با تبلیغ «خلافت» عضوگیری میکردند، پخش کرد. حتی در حمایت از ابوبکر بغدادی چندین نوبت در کشور اردوغان تجمعاتی شکل گرفت! اما از دولتی که خاک خود را تبدیل به قرارگاه تجهیز تروریستهای داعش و النصره و ... در سوریه کرده و در توهمات «عثمانیسم» نه خطر جداییطلبی کردها در بحبوحه مقابله با داعشیها را درک میکرد و نه چندپارگی اجتماعی ترکها را میدید، انتظاری برای چارهاندیشی نبود!
آمریکا آماده بود پس از پایان فاز نخست پروژه خاورمیانه جدید، ترکیه را چندپاره کرده و بخش کردنشین و استانبولی و پایتخت را از یکدیگر جدا کند؛ کردها در کردستان جاگیر شوند و استانبول احتمالا در دست حامیان عثمانیسم، میان اروپا و درگیریها حائل شود. آنکارا نیز بنا بود غنیمت گولنیستها شود و به پایتخت صدور «اسلام عرفانی» آمریکاییها تبدیل شود! به اصطلاح صهیونیستها، از میانه بحران، «اعتدال دینی» در منطقه متولد شود.
امنیت اقتصادی
میز بازی با ورود روسیه و ایران به طراحی خطرناک آمریکایی- انگلیسی صهیونیستها بهم ریخت و اردوغان جان به در برد اما اقتصاد ترکیه کماکان با ناامنی و تبعات سیاسی بدکارگی عثمانیستهای خلافتطلب اما توبهکار درگیر است. بدیهیترین نتیجهگیری این داستان کوتاه اما واقعی، تاثیر مستقیم «امنیت» بر «اقتصاد ملی» است. دولت اردوغان با کمی ارفاق تقریبا همزمان با ایران و روسیه به میدان جنگ منطقهای وارد شد اما به جای ایستادگی بر ائتلاف امنیتی درون منطقه، ترجیح داد در پازل آمریکایی «خاورمیانه جدید» هزینه نظامی و سیاسی و اقتصادی بدهد. دست آخر نیز به واسطه اعتماد به اسرائیل و اتحاد با اوباما هیچ از شکوه و عزت و آرمانهای دوراندیشانه ترکها باقی نماند. پایان سیاسی- اقتصادی قمار اردوغان با کارت ترکیه هنوز مشخص نیست ولی تا همین جای کار نیز میتوان از بدعاقبتی ترکیهای که با صهیونیستها پیمان امنیتی امضا کرد و دست در دست آمریکا از رویای خاورمیانه سازشکار با اتحاد سهجانبه اعراب و اسرائیل و آمریکا دفاع کرد، درس گرفت.
تکلیف ایران چه میشود؟ آیا ایرانیان نیز دست آخر پس از هزینهکرد جانی و مالی و تخریب رسانهای ناگزیر از عقبنشینی خواهند شد؟
تمدنسازی یا استعمارگری؟
مرحوم علامه جعفری «تمدن» را تشکل هماهنگ انسانها به همراه روابط عادلانه و اشتراک افراد و گروهها در پیشبرد اهداف «مادی» و «معنوی» تعریف میکند. نجات یک یا چند جامعه از بحران جدی و بادوام تروریستی، با اتکا به عدالت و قدرت و پذیرش استقلال ملتها برخلاف رویه استعمارگران، کشورها را زیر چتر تمدنی جمع میکند. شکی نیست که چنین روندی به تشکیل اتحاد اقتصادی و نظامی نیز منجر میشود.
البته استعمارگری نیز میتواند به رشد و شکوفایی یک تمدن بینجامد اما دوام چنین مسیری قابل مقایسه با همراه کردن دلها با ناظمان تمدنی نیست. دقیقا به همین دلیل است که انگلیس از همراهی دلهای مردم یمن و بحرین و عراق با ایران به خشم آمده، چون مقاومت ملتها در مسیر دموکراسیخواهی و نفی حاکمان دستنشانده، هزینه استعمارگری بریتانیاییها را بالا میبرد. مثلا ترزا می، نخستوزیر انگلیس را مجبور میکند بر اریکه ناو جنگی در بحرین حاضر شود و در دفاع از ظالمان و خبایث ناقضان حقوق بشر خطابه بخواند و ایران را تهدید کند! دنیا تغییر کرده و استعمارگران خوب میدانند با استانداردهای دوگانه دیگر نمیتوانند حاکمان ظالم وابسته را برخلاف اصول دموکراسی، بر سر ملتها با چماق خریدهای میلیاردی نظامی سر پا نگاه دارند. منطقه در حال تغییر است و قطعا این تغییر به نفع کسانی است که در مسیر تمدنسازی، امنیت ملتها و دولتها را تامین میکنند و شر تروریستها را به پدران و مادران فرامنطقهای بازمیگردانند. پس برخلاف آمریکا که ناگزیر شد عراق و افغانستان را رها کند، ائتلاف تمدنسازان نیازی به ترک موقعیت اتحاد نظامی و اقتصادی و سیاسی ندارد، چون از ابتدا نیز برای ماندن نیامده بود. نتیجه روند تمدنسازی رشد قدرت اقتصادی و سیاسی همه اعضای کانون تمدنی است، هر چند طبیعتا آنها که بیشتر هزینه دادهاند، منافع بیشتری نیز بهدست خواهند آورد.
شکوفایی قدرت
پس وقتی دشمن استراتژی «امنیت منطقهای» ایران و ائتلاف با روسیه را مسخره میکند و برای بالا رفتن تعداد شهدا یا هزینههای دفاع از عراق و سوریه روضه مکشوف در بیبیسی و صدای آمریکا و شبکههای اجتماعی میخواند، در حقیقت «امنیت اقتصادی» ایرانیان را هم نشانه رفته است، چرا که «امنیتساز منطقه» با سوپرشارژ قدرت سیاسی، از توان ایجاد ائتلافهای اقتصادی نیز برخوردار است و مسیر پیشرفت و توسعه فراملیاش هموار میشود. این همان خطری است که دستگاههای رسانهای غرب را بر آن داشته با اجرای عملیات روانی گسترده بر مردم ایران، پشت جبهههای مقاومت منطقهای را خالی کنند.
کشوری که با دیپلماسی پیشرو سیاسی- نظامی، از سقوط چند کشور با به کارگیری ذخیره قدرت روسیه و چین جلوگیری میکند، «قدرتی فراملی» مییابد که با «تهدید اتمی» و «تحریم اقتصادی» از پای درنمیآید، چرا که همه نیازهای سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را میتواند به واسطه بلوک قدرتمند فرامنطقهای تامین کند و دیگر کشورها را نیز به عضویت در ائتلاف فرابخواند. هماکنون نیز پیش از پایان جنگ سوریه و فتح موصل، کشورهای آمریکای جنوبی و چند کشور دیگر منطقه از جمله مصر، آمادگی خود را برای اضافه شدن به ائتلاف ناظمان جدید منطقه اعلام کردهاند؛ ائتلافی که میتواند با هماهنگی، مدیریت انرژی جهان را در دست بگیرد، تحریم دلار را با مبادلات براساس پیمانهای ارزی بیاثر کند، شبکه بانکی جدیدی ضد تحریم سوئیفت به ارمغان بیاورد و مرزهای قدرت در شورای امنیت را همچون ماجرای وتوی طرحهای ضدسوری در شورای امنیت جابهجا کند.
باور ساختار قدرت
خواست دشمن در دوره گسترش تمدنی ایران، تضعیف «خودباوری ملی» است. ملتی که به مسیرهای افزایش قدرت بیاعتماد و بیاعتقاد باشد از درد رشد به وحشت میافتد و خزیدن در لاک ملیگرایی را ترجیح میدهد. تنها در آن صورت است که تهدیدها حاکمیت را وادار به عقبنشینی و قدرت ایجاد نظم جدید و عادلانه را در درون خفه میکند.
پس، از هزینه دادن در مسیر رشد نهراسیم که آینده از آن برپاداران تمدن بزرگ اسلامی است. تمدنی که تحریم و تهدید در آن اثری ندارد و فتح حلب و موصل آغازی بر زلزله عظیم طلوع آن است.