به گزارش
پاپایا، به نقل از
دانشجو، کشورهای حاشیه خلیج فارس در یک هفته گذشته شاهد دو سفر بسیار معنادار بودند. از یک طرف اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سفری سه روزه به بحرین، عربستان و قطر سفر و از طرف دیگر دکتر روحانی رئیس جمهور ایران در سفری یک روزه به عمان و کویت سفر کرد. این مسئله باعث شده است تا تحلیل های متفاوتی در این مورد صورت بگیرد. برخی از کارشناسان معتقدند این دو سفر مرتبط با یکدیگر بوده اند به این معنا که اردوغان در راستای سیاست های توسعه طلبانه خود به دنبال چند هدف در منطقه است.
از یک طرف اقتصاد ترکیه به دلیل سیاست های خاورمیانه ای اشتباه اردوغان در سال های اخیر شاهد رکودی قابل توجه است و اردوغان با این سفر به دنبال آن بوده که برای این اقتصاد بیمار چاره اندیشی کند و دلارهای نفتی پادشاهان عربی را به اقتصاد خود تزریق کند.
از سوی دیگر برخی دیگر از کارشناسان معتقدند اساسا هدف از انجام این سفر تلاش برای سهیم شدن در غنایم جنگ سوریه است، به این معنا که بحران سوریه به مراحل پایانی خود نزدیک شده است و ترکیه سعی دارد خود را به عنوان کشوری موثر و تعیین کننده در مراحل سرنوشت ساز بحران سوریه به کشورهای دیگر تحمیل کند. البته می توان اهداف این سفر را نیز تلفیقی از دو مورد دانست.
اما سفر دکتر روحانی به دو کشوری که از سفر اردوغان مستثنی شده بودند از نظر کارشناسان منطقه ای به این معنا می تواند باشد که ایران در تلاش برای خنثی کردن تلاش های اردوغان در منطقه است که هدف اینگونه تلاش ها بسط نفوذ و امکان بازیگری بیشتر است. به ویژه اینکه این اولین سفر دکتر روحانی به کشورهای عربی از زمان آغاز ریاست جمهوری او است.
اهداف پشت پرده سفر روحانی
البته اهداف متعددی می توان برای سفر روحانی در نظر گرفت. حتی برخی خبرها این سفر را در راستای نامه اخیر نماینده پادشاه کویت که به نمایندگی از شورای همکاری خلیج فارس به ایران سفر کرده بود می دانند. اما می توان یک دلیل و هدف دیگر نیز به این لیست اهداف اضافه کرد و آن نیز به شرایط پسا ترامپ بر می گردد.
دولت یازدهم در دوران حیات خود تلاش زیادی را برای انجام توافق هسته ای با گروه 5+1 انجام داد و سرانجام این مهم تحقق یافت. معطوف شدن سیاست خارجی ایران در دوران دولت روحانی به برنامه ای هسته ای باعث شده بود که دیگر حوزه های سیاست خارجی و به ویژه کشورهای خلیج فارس به عنوان محیط امنیتی ایران به بوته فراموشی سپرده شوند. این نوع رفتار سیاست خارجی ایران باعث انتقادهای زیادی شده است چرا که ایران با تمرکز بر برنامه هسته ای و تعطیل کردن دیگر حوزه ها دست به قمار خطرناکی زد. قماری که یک نتیجه بیشتر نمی توانست داشته باشد: همه یا هیچ. اما توافق هسته ای تنها شروع یک روندی بود که آمریکا در آن ثابت کرد حاضر به دادن امتیازی به کشورهای دیگر نیست.
در عمل نیز همانطور که بارها مقامات ایران اعلام کرده اند ایران به تمام تعهدات خود در مورد هسته ای عمل کرده است اما آمریکا نه تنها عمل نکرده بلکه تحریم های جدیدی نیز بر علیه ایران وضع کرده است. آمدن ترامپ در آمریکا نیز وضع را برای دولت روحانی بسیار دشوار کرده است هرچند ترامپ و اوباما در مجموع به دنبال یک هدف هستند اما دولت اوباما و همفکران وی برای دولت یازدهم به مراتب بهتر و مفیدتر بودند.
ترامپ بارها وعده داده که توافق هسته را پاره خواهد کرد و این یک توافق افتضاح است. حتی وی بارها ایران را تهدید به حمله کرده و وعده پاسخ سخت به ایران را داده است. این موارد نشان دهنده تشدید جنگ سرد بین ایران و آمریکا در دروه ترامپ است. این وضعیت برای دولت روحانی بسیار سنگین می تواند تمام شود چرا که تا انتخابات ریاست جمهوری کمتر از 4 ماه باقیمانده است و دولت روحانی از برجام به عنوان یک برگ برنده باید در تبلیغات انتخاباتی استفاده کند اما شرایط کنونی این برگ برنده را تبدیل به نقطه ضعف بزرگ دولت یازدهم کرده است چرا که در برابر تمام داده های ایران، ستانده ها بسیار ناچیز است.
به هر میزان که لفاظی های ترامپ علیه ایران بیشتر شود روحانی در انتخابات آتی آسیب پذیرتر خواهد بود. حال در این شرایط دکر روحانی سفری یک روزه به دوکشوری داشته است که به ارتباط و دوستی با آمریکا در منطقه شهره هستند.
در واقع عمان در جریان مذاکرات هسته ای نقش یک میانجی بین ایران و آمریکا را ایفا کرد و در چندین پرونده دیگر نیز این نقش را ایفا کرده است و کویت نیز دقیقا همانند عمان واسطه ای بین ایران و آمریکا است.
در واقع می توان هدف پشت پرده این سفر روحانی را تلاش وی برای رساندن این پیام به دولت آمریکا دانست که روند کنونی موضع گیری های ترامپ و تیم وی باعث پیروزی رقبای دولت کنونی ایران در انتخابات آتی خواهد شد. این مهم را روزنامه آفتاب یزد نیز اشاره کرده است:
" آنچه درباره سفر اخیر روحانی باید به آن توجه کرد نه بهبود روابط ایران با شورای همکاری خلیج فارس، بلکه نقش کشورهای عمان و کویت به عنوان حلقههای واسطهای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با ایران است. با توجه به روی کار آمدن ترامپ و مواضع خصمانه او نسبت به تهران و سابقه دیپلماسی پنهان میان ایران و غرب در چارچوب پرونده هستهای به نظر میرسد که بیشتر از آنکه این سفرها – چه سفر وزیر خارجه کویت به تهران و چه سفر روحانی به مسقط و کویت- رامنوط به کاهش تنش روابط ایران با 4 کشور (عربستان، امارات، قطر و بحرین )بدانیم باید در چارچوب نوعی دیپلماسی پنهانی برشمرد که متوجه حل و فصل مسائل کلانتر منطقه و ورود ایران به پردههای مخفی مذاکرات با کشورهای فرا منطقهای است.
در نتیجه این سفر بیشتر برای تبادل نظر درباره وضعیت منطقهای در پساترامپ است تا بهبود رابطه این کشورها با ایران".
در مجموع می توان به این نتیجه رسید که سفر روحانی به عمان و کویت ممکن است چندین هدف مختلف را همزمان با هم پیگیری کرده باشد اما به نظر می رسد شرایط پسا ترامپ که توافق هسته ای را بسیار متزلزل کرده است باعث نگرانی بیش از حد دولت یازدهم شده و به همین دلیل دکتر روحانی از طریق دو میانجی منطقه ای به دنبال آرام کردن فضای حاکم در مورد برجام است.
روحانی به خوبی می داند وضعیت کنونی در حوزه اقتصادی نمی تواند به عنوان برگ برنده در انتخابات مورد استفاده قرار بگیرد، سیاست خارجی نیز که کاملا در خدمت برجام بوده و بسیاری از حوزه های امنیتی ایران مغفول شده است از این رو دولت یازدهم به دنبال مانور بر روی برجامی است که با وجود تمام انتقادها، ترامپ فضای تردید و منفی ای حول آن ایجاد کرده است. از این رو روحانی در چند ماه باقیمانده به انتخابات به دنبال راهی برای رهایی از وضعیت کنونی است.