به گزارش
پاپایا، فرهاد نظريانساماني در یاداشتی نوشت:
مراسم ترحيم پدر بزرگوار سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سليماني را كه به نظاره بنشينيد، موج هواخواهان بينالمللي اين بزرگمرد را با تمام وجود خود احساس خواهيد كرد. مراسمي اين چنين شكوهمند و با عزت را كه از هر نقطهاي سيل جمعيت مشتاق براي عرض تسليت و البته زيارت چهره نوراني سردار، به مصلای تهران رهسپار بود، نميتوان عادي نگريست. گويي اين همه مشتاقان، منتظر يك بهانهاي بودند تا دِين خود را تا حدي بر اين سردار بزرگ و رشيد اسلام ادا كنند.
یکشنبه برايم ثابت شد كه حاج قاسم سليماني را ديگر نميتوان متعلق به ايران دانست بلكه او امروز راهبر يك جريان شكوهمندي است كه صداي پايش بر اندام دشمنان اسلام لرزه انداخته است و چونان هيبتي دارد كه صرف حضورش، دشمني را به تسليم وا ميدارد و دريوزدگي را بر صور خصم، پديدار ميسازد.
او امروز رستم شاهنامههاي بينالمللي نسلهاي آتي آزاديخواه جهان است. الگوي مشتاقان جهان براي رسيدن به عزت ابدي از رهگذر اين بزرگمرد سپاه سربلند اسلام ميگذرد و مقاومت در برابر مستكبر را به نحو هنرمندانهاي تئوريزه كرده و در عمل آن را به نمايش گذارده است.
حاج قاسم سليماني فرزند انقلاب اسلامي است، همان فرزندي است كه امام راحل همه اميدش را به امثال او در دهه 40 بسته بود و اصلاً او بوي انقلاب اصيل را ميدهد و چونان كه انقلاب منحصر به ايران نبود، او هم منحصر به ايران نيست و امروز او ميشود شاهكار و مايه فخر اسلام و دوست را از وصفش عاجز و زبانش را الكن ميسازد و دشمن را در برابرش ناتوان از انتقاد و تخريب و هر كه را ميبيني به نيكي از قاسم سليماني ياد ميكند.
او دستپرورده نظام ولايت فقيه است؛ آن نظامي كه تبعيت محض از ولايت ركنِ ركين آن است تا حاصلش رستگاري توأم با عزتمداري شود. حاج قاسم نشان داد چگونه بايد تابع عملي و محض ولايت بود. او مانيفست يك انقلابي ولايتمدار است كه مأمور شده است جان خود را در كف دست گرفته و صداي اسلام ناب محمدي(ص) را با چاشني انقلاب شكوهمند اسلامي به سرتاسر اين گيتي برساند و جاننثار همه مردم مظلوم جهان باشد تا ديگر در تاريخ مظلومي نداي هل من ناصر را سر ندهد و مصيبت روا شده بر اهل بيت(ع) ديگر بر هيچ بشري تحميل نشود.
حاج قاسم را كه مينگري، خاكي بودن را در تمام وجناتش خلاصه ميكني. او اسير هيچ تشريفاتي نيست و چونان مهربانانه و لطيفانه بر چهره مردمي كه براي عرض تسليت به مراسم آمده بودند، مينگريست و ابراز لطف ميكرد كه ناگهان قند در دل تمام حاضران آب ميشد و يك لحظه بيخود از خود، ميخواستي او را در آغوش بگيري و بوسهباران كني.
او فنا شده است در ذات خدا چراكه با ارزشتر از جان براي انسان چه چيزي ميتواند باشد كه آن را در كف دست و در طبق اخلاص حاجي ميبيني و نتيجه این ميشود كه او تبديل به يك اسطوره فراملي شده كه شجاعتش ناشي از تقوا و صراحتش ناشي از تابعيتش از ولايت است. او جمع اضداد است، او را منحصر در يك قالب واحد نميتوان يافت. او انقلابي پرطمطراقي است كه ديپلماسياش زبانزد است و سربازي است كه فرماندهياش غوغا ميكند و مبارز و مجاهدي است كه بسيار مصلح است و او را به راستي چگونه ميتوان درك كرد كه اعجوبه قرن معاصر در ميان سيل مشتاقان، ايستاده و همه منتظرند تا او را در ظاهر بينظيرتر از همه ببينند ولي او همچنان بر طبل افتادگي و حيا ميكوبد و خود را معموليتر از آن چيزي كه تصورش ميشد، نشان ميدهد و اين را اگر عرفان ندانيم، چه ميتوان ناميد؟
امروز سربازان خميني سينه به سينه قد علم كرده و در وراي حركت ولي زمان خود، بر دريدن سينه خصم اسلام منتظرند و اين موج عزتخواهي كه از سپاه انقلاب و حزبالله لبنان گرفته تا فاطميونِ افغانستان و زينبيون پاكستان تا انصارالله يمن و تا حشدالشعبي و بدريون عراق و نيروهاي دفاع وطني سوريه و مبارزان آزاديخواه و مظلومان و مستضعفان جهان را در برميگيرد، ارمغان ولايتمداري است كه از روحالله كبير به سيدعلي زمانه ما رسيده و تشعشع آن در قلوب امثال حاج قاسم سليماني نشسته است و ميداندار صحنه قيام عليه حرملهها و شمرهاي زمانه شده است. راز چنين شكوهي جز اين نميتواند باشد و ماندهام چرا چنين نسخه اصيلي در ميان ما وجود دارد، برخي اما همچنان بر راه كج غربستايي خموش شده و سالك ميشوند؟
منبع:
روزنامه جوان