شهید ناصر سیفی فرزند عبدالصمد اهل شهر پاوه درسال 1359 با توجه به علاقه ای که به نظام مقدس جمهوری اسلامی ورهبر فرزانه انقلاب داشتند درآن زمان نظام نوپای ایران عزیز از طرف گروهک های ضد انقلاب وابسته به اجانب ودولت بعث عراق مورد تهدید وتجاوزقرار گرفته بود وارد سپاه و بسیج شد بطور شبانه روز به صورت فیزیکی ومسلحانه علیه متجاوزین ومزدوران بعثی فعالیت خود را آغاز نمود ضمن اینکه ایشان کارمند اداره جنگلبانی (منابع طبیعی) بود. اما احساس مسئولیت اودربرابر میهنش باعث شد به طور شبانه روز درسپاه و بسیج بماند. فعالیت وانجام ماموریت های محوله به او باعث شدبعد ازمدت کوتاهی اورا بعنوان مسئول واحد بسیج سپاه پاوه انتخاب کردند. که درآن زمان بسیج چند ماموریت ویژه داشت:
1- جذب نیرو واعزام آنها به جبهه های منطقه که دراین زمینه تا آنجاییکه موفق بودند تمام نیازهای جبهه اورامانات را ازمرز مریوان تا مرزشهرستانهای جوانرود وثلاث تا حدود 95 درصد از نظر نیروی انسانی به وسیله نیروهای بومی تامین کنند که شهادت بیش از 600نفر وجانباز وآزاده حدود 1000 نفری گویای این حقیقت می باشد.
2- ایجاد پایگاه نیروی مقاومت در تمام روستاهای اورامانات حتی دربعضی ازروستاهای شهرستان مریوان وجذب نیروهای مورد نیاز آن پایگاه ها با حضور شبانه روزی خود آنها را بسیار دلگرم نموده بود.
3- اداره بعضی ازمحورهای عملیاتی به منظورکمک به سپاه جهت حضوربیشترآنها درمحورهای مرزی .شهید ناصر سیفی بابرخورد درست وخوش رویی وتعهد اسلامی وانسانی واخلاقی که داشتندتمام مردم منطقه وحتی شهرهای همجوار پاوه به او علاقه نشان می دادند واورا دوست ویاورخود می دانستند.
4- اواحترام بسیارزیادی برای خواهران قائل بودند. بسیج خواهران برای اولین بار دراستان کرمانشاه درشهر پاوه به منظورامداد پشت جبهه ها وکارهای فرهنگی آموزشی نظامی وبرای ایجاد پلی بین خانوادها وسپاه که کمترخانواده ای بود عزیزانی درجبهه ها نداشته باشد تاسیس نمودند.
شهید ناصرسیفی همیشه درکلیه عملیات های پاکسازی روستاها ومنطقه حضور فعال داشتند حتی بارها ازطرف مسئولین وفرماندهان وقت سپاه سرزنش می شدند که آقای سیفی مابیشترازپرسنل سپاه بیشتر به شما نیازداریم شما نباید به ماموریت خطرناک بروید اما جواب این بزرگوار این بود بابا باخدا باش واوهمیشه آماده وگوش به زنگ بودنند کجا وچه منطقه ای قرار است عملیاتی شروع شود اول نفر می رفتند یکی از همرزمان آن بزرگوارهستم بخدا قسم می خورم هیچ وقت به ماها نگفت بروید عملیات می گفت برویم .
حتی در شب شهادتش ما چند نفر جهت گشت تامین جاده پاوه – کرمانشاه می رفتیم باز طاقت نیاورد وآمد ودرکمین گروهک منحله ضد انقلاب دموکرات افتاد که با دوتن ازیاران و هم رزمانش به نامهای احمد سلیمی وابوبکر محمدی شهید وچند نفر زخمی شدند شهید سیفی درانجام فرایض دینی نماز وروزه در سخت ترین شرایط تعهد بسیار قوی داشتند.
نمازش را سروقت می خواند و به نظراین بنده حقیر خداوند قادرومنان اورا دوست می داشت به عنوان مثال ایشان درماموریت روستاهای منطقه مریوان بودند بنده مسئول شب دربسیج بودم از بسیج وسپاه کرمانشاه تماس گرفتند یک نفر رابرای سفر حج تمتع معرفی کنید .
همین امشب با مشخصات کامل بنده درفکر بودم که خدا چه کسی را پیدا کنم واسمش را امشب به بسیج سپاه کرمانشاه بدهم ناگهان درب کمد میز شهید ناصر سیفی باز شد شناسنامه اورا دیدم به خودم گفتم چه کسی بهتر از او ازهمه ما طاعت وعبادت بیشتری دارد انشااله ناراحت نمی شود واورا معرفی می کنم این کاررا کردم وخدای مهربان اورا به خانه خود که روحش هم خبر نداشت دعوت کرد. شهید ناصرسیفی دوست ومورد علاقه شهیدان ناصرکاظمی – حاج ابراهیم همت – دکتر حمید قاضی – فاروق مقصودی- طاهرعبداله زاده – نجیب پیران ویسه – مجیدحاتمی – مرحوم انوراحمدی وسایرین بود آنها همیشه جهت مشورت با او به مرکز فرماندهی بسیج می آمدند.
شهید ناصر سیفی آنقدربه نظام علاقه داشتند که خارج از وظیفه قانونی ومنطقه ای خود به سایر محور های عملیاتی سپاه منطقه مریوان وجوانرودکمک می کردندودریک ماموریت پاکسازی روستای منطقه کامیاران کردستان شرکت کرده بود خودرو او با چندین پاسدارروی مین ضدانقلاب رفت چندین نفر شهید وزخمی وخودرو او کاملا منهدم شده بود وبه اومی گفتیم حاجی بعضی ازاین ماموریتها وظیفه نیست .
جواب می داد سرزمین ایران مورد تجاوز قرارگرفته دشمن ضد انقلاب روی خاک وطن من راه برود آن وقت من بگویم وظیفه من نیست برادران مرگ بهتراست برای من تا این جمله را بگویم من وشما وظیفه داریم تا آخرین قطره خونمان از سرزمین ووطن خود دفاع کنیم . انشاالله برادران روزی خواهد رسید درداخل مرزهای ایران سربلند پای ضد انقلابی وجود نداشته باشد.