به گزارش
پاپایا، دهاقان شهر من، با آب و هوائی معتدل، مردمانی خونگرم و خاکی زرخیز، که تمامی میوه های مناطق سرد و معتدل را به نحو مطلوب، در خود پرورش می دهد، در میان پشته های انبوهی از درختان سرسبز بلند و تنومند قرار دارد.
کوه هائی دور تا دور آن را احاطه کرده است، جاده هائی از شمال و جنوب، و شرق و غرب به آن وارد می شوند، اینجا طبیعت، برگ و گل درختان و گیاهان را همچون نوری که به منشور بتابد، به رنگ های متفاوت در آورده و آراسته به نمایش گذاشته است.
درختان با آن همه شاخ و برگ، شکوفه های معطر و رنگهای متفاوت همچون پوششی باغ ها و کناره نهرها، چشمه ها و رودخانه را در بر گرفته و یا این که بر فراز کوه ها و دره ها گسترده است، اینجا و آنجا و کف دره ها، چشمه ها و رودخانه، از توده سنگ ریزه های صیقلی انباشته است که از برخورد آب بر آنها نوایی شاد و دل انگیز بر می خیزد و قطره های شبنم گونه و شرابه هایی پدید می آورد که نور آفتاب در آن به تلاءلو می افتد.
گلهای لاله، لاله واژگون، زنبق، کاسنی و ختمی، نیلوفر، شقایق، نسترن و انواع گلهای شیپوری و سنبله ای و گیاهانی نظیر آویشن، ریواس، کرفس، پونه کوهی و سایر گیاهان داروئی صحرائی، به صورت خود رو در دامنه کوه ها و شیب دره ها می رویند و هوا را با عطر خود معطر می کنند و سپس، به سوی آسمان آبی وشفاف اوج می گیرند.
من عشق به زیبائی را در این دشت ها، دامنه ها و دره ها، و حتی در زیر سایه درختان تنهای نارون و تک درختان کویج صحراها و انجیر خود روی صخره ها می بینم، از فراز تپه ها و کوهپایه ها که پیچ و خم رودخانه به هر یک، شکل بخصوصی داده است.
اگر می خواهید طبیعت زیبا را از جان و دل تماشا کنید و لذت ببرید، یک روز بهاری به سرزمین زیبای ما بیائید و ببینید چگونه عشق بر همه چیز و همه جا، بال گشوده و گسترده است بطوریکه انسان از عطر شکوفه ها سرمست می شود.
در فصل برگ ریزان پائیز هم انسان بیاد کسانی می افتد که رفته اند و دیگر نیستند ولی آثارشان تا ابد، بر جاست.
به درستی می توان گفت، ریه ها در این سرزمین، هوای پاک،خنک و سلامت بخش همراه با عطر گل سرخ را فرو می دهند، چشم ها نیز در اینجا، روی توده زرین گیاهان و گل ها، می آسایند و لذتی آرام بخش به روح و روان می دهند.
پروانه ها و سنجاقک های رنگین بال، پر می گشایند، پرندگان نغمه سر می دهند و سرود عشق می خوانند. زنجره ها با صدای سوت مانند خود، آزادانه از شادی فریاد می کشند. این سامان، همه اش نغمه است و نوا، من این سرزمین زیبا را همان گونه دوست دارم که هنرمند هنر را.
خاطرات دنیای کودکی من، احساس زیبائی از مناظر طبیعی این سرزمین دارد که با آن خو گرفته ام و تا ابد در وجود من زنده و پا برجاست، گر چه من در آن دوران، در زمینه درک زیبائی ها کاملا بی تجربه بوده ام، اما خود به خود مانند کسی که با هنری سر و کار ندارد، اما کمال مطلوب آنرا به خوبی درک می کند و به نظر می آورد، من هم زیبائی ها را، پسندیده ام و به آن اهمیت داده ام.
آن زمان هم راهپیمائی های محدود من در اطراف شهر، مرا به خوبی با زیبائی ها آشنا کرد، گاه می شد که پیاده یا سواره از میان دشت ها، زمین های بایر و کوه ها، یا از کنار دره ها، رودخانه و جویبار ها می گذشتیم که مناظر دل انگیزی را در خود داشتند.
درخت ها، چمن زارها و بوته زارهائی که دل انگیز و روح نواز بودند؛ در طول دشتهای مواج که پستی و بلندی های قابل توجهی داشتند، تا نواحی کم وسعت دامنه کوهستان و دره های زیبائی که از حاشیه رودخانه شروع می شد و به ارتفاعات کوه ها خاتمه می یافت.
از بالای کوه هم شهر چون جام زمردین زیبا و با شکوهی است که رودخانه در عمق آن با حرکات مارپیچی به آرامی می خزد و می گذرد، دیدن این مناظر بدیع، تعجب لذت بخشی را در من پدید می آورد، که خستگی راه را از تنم بیرون می کرد، هر بار که به این دره ها و کوه ها پای می گذاشتم، کنار درخت، چشمه، یا تخته سنگی می نشستم که حامی و رازدار من بود، با خود می اندیشیدم تا بدانم این گشت و گذار و دیدن مناظر زیبا چه تأثیری در من ایجاد کرده است، وقتی هم به بالای کوه می رسیدم، آفتاب گرمی بخش میانه روز را می دیدم که بر شهر، بام خانه ها و شیشه پنجره ها می تابد و انعکاس نور آن چشم را نوازش می دهد.
در بین راه هم آواز چوپانان و نوای آرام بخش و پر طنین نی، گوش ها را در نهایت نیاز، نوازش می داد. خرامیدن کبک و پرواز چلچله ها و پرندگانی که بصورت دسته جمعی کنار چشمه ها و تالاب ها، می نشستند و شناکنان در آب، تن و پرهای خود را با منقار پاک و مرتب می کردند، یا این که در سایه و زیر بوته ها سرگرم ساختن لانه یا مراقبت از جوجه های خود بودند، که هر یک از این جزئیات، سادگی شگفت انگیزی را به این صحنه ها می داد.
در کناره غربی شهر و آن طرف رودخانه و پل هم، خانه هائی را در پناه کوه در نظر بگیرید که درختان چنار و صنوبر یا نارون، بید و باغ های کوچک شیب دار آنها را احاطه کرده اند و بز، بزغاله، مرغ و خروسهائی که جلوی خانه ها پراکنده اند، هر یک از این مناظر از آنهائی است که نقاشان حرفه ای طبیعت، برای تهیه تابلوهای خود به دنبال آنها می گردند؛ هر نقاش علاقمندی هم، می تواند ابزار خود را روی چمن زار قرار داده و از یکی از هزاران منظره زیبای این شهر، تصویری زیبا و روح نواز برای خود بردارد زیرا اینجا برای نقاشان و شاعرانی که روح لطیف، حساس و زیباپسندی دارند بسیار مفید و مناسب است.
من هم به سکوت و آرامش آنجا می اندیشم و به طبیعت زیبا و آن دره و درختان مقدس و اسرار آمیزش دل بسته ام، که سالیان سال، در میان سنگ ها و صخره ها مقاومت کرده و با محیط خود سازگار شده و پراکنده اند.
این ها خاطراتی بود که هر چند مختصر با شما در میان گذاشتم، گرچه شاید این مختصر هم، نتواند تاثیری را که باید، به شما منتقل نماید.
انتهای پیام/
دهاقان بیدار/ الف